کتاب ایران باستان (سه جلدی, پیش از تاریخ تا پایان سلطنت خشایار شا) نوشته حسن پیر نیا(مشیرالدوله), توسط نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: تاریخ, تاریخ ایران, تاریخ باستان, هخامنشیان, ایران باستان, سلطنت خشایار شا
کتابی که می خوانید اشتغال مشیرالدوله به تدوین کتاب ایران باستان بعد از دو کتاب او یعنی “ایران باستانی” و “داستانهای قدیم ایران” شروع شد و تا پایان عمرش به طول انجامید. آن مرحوم خود را وقف این کار سترگ کرد و روزها گاهی تا 14 ساعت وقت خود را صرف ترجمه و تنظیم مطالب کتاب و تصحیح و مطابقه آخرین نمونه های چاپخانه میکرد.
منابع اصلی این کتاب یا یونانی بوده است و یا رومی که سپس این کتب به زبانهای فرانسوی و انگلیسی و روسی و آلمانی و غیره ترجمه شده بود. پیرنیا ترجمههای مهم منابع اصلی کتاب را از خارج به دست آورد و شروع به ترجمه کرد. تنظیم “ایران باستان” قریب ده سال طول کشید. در اواخر سال 1312 بود که در اثر کثرت کار و فرا رسیدن ایام پیری دچار اورمی و سپس سکته ناقص شد و قسمتی از بدنش فلج ماند و چشم راست او معیوب شد. در این مدت چندینبار ساکنان خیابان منوچهری و همسایههای مشیرالدوله متوجه میشدند که خیابان قرق میشد و گارد مخصوص سلطنتی از آنجا میگذشت و سپس اتومبیل رضاشاه در برابر منزل او توقف می کرد و شاه مقتدر سالهای 1313 و 14، نخست وزیر سالهای 1303 و 4 را عیادت میکرد.
کتاب ایران باستان (سه جلدی, پیش از تاریخ تا پایان سلطنت خشایار شا) نوشته حسن پیر نیا(مشیرالدوله), توسط نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: تاریخ, تاریخ ایران, تاریخ باستان, هخامنشیان, ایران باستان, سلطنت خشایار شا
کتابی که می خوانید اشتغال مشیرالدوله به تدوین کتاب ایران باستان بعد از دو کتاب او یعنی “ایران باستانی” و “داستانهای قدیم ایران” شروع شد و تا پایان عمرش به طول انجامید. آن مرحوم خود را وقف این کار سترگ کرد و روزها گاهی تا 14 ساعت وقت خود را صرف ترجمه و تنظیم مطالب کتاب و تصحیح و مطابقه آخرین نمونه های چاپخانه میکرد.
منابع اصلی این کتاب یا یونانی بوده است و یا رومی که سپس این کتب به زبانهای فرانسوی و انگلیسی و روسی و آلمانی و غیره ترجمه شده بود. پیرنیا ترجمههای مهم منابع اصلی کتاب را از خارج به دست آورد و شروع به ترجمه کرد. تنظیم “ایران باستان” قریب ده سال طول کشید. در اواخر سال 1312 بود که در اثر کثرت کار و فرا رسیدن ایام پیری دچار اورمی و سپس سکته ناقص شد و قسمتی از بدنش فلج ماند و چشم راست او معیوب شد. در این مدت چندینبار ساکنان خیابان منوچهری و همسایههای مشیرالدوله متوجه میشدند که خیابان قرق میشد و گارد مخصوص سلطنتی از آنجا میگذشت و سپس اتومبیل رضاشاه در برابر منزل او توقف می کرد و شاه مقتدر سالهای 1313 و 14، نخست وزیر سالهای 1303 و 4 را عیادت میکرد.