کتاب افلاطون راهنمای سرگشتگان نوشته جرالد ا.پرس با ترجمه ایرج آذرفزا, توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه, آخرین دستاوردهای پژوهشی, تفسیر و فهم دیالوگ های افلاطون
در کتابی که می خوانید افلاطون پژوهی در زبان فارسی گام های اولین و ارزان خویش را بر می دارد. نه تنها امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز به ترجمۀ آثار افلاطون از زبانِ یونانی حس می شود، افزون بر آن ضرورتِ آشنایی با آخرین دستاوردهای پژوهشی در این زمینه نیز آشکار شده است. ترجمۀ افلاطون؛ راهنمای سرگشتگان گامی است کوچک در این راستا. به گمان ما، آنچه این گامِ کوچک را در مسیر افلاطون پژوهی به زبان فارسی تأثیرگذار می کند این است که با برداشتن این گام افق تازه ای برای خوانش، تفسیر و فهم دیالوگ های افلاطون پیشاوری خواننده پدیدار می شود.
تا قبل از این، افلاطون بیشتر از رهگذر کلاسیک پژوهان و تاریخِ فلسفه نویسانی چون یِگر، گاتری، کاپلستون، گمپرتس به فارسی زبانان معرفی شده بود. تمامیِ آنان در خوانشِ افلاطون مستقیم یا غیرمستقیم تحتِ تأثیر رهیافت تکوین گرایانه بودند. اگرچه اخیراً ترجمۀ آثار دیگر افلاطون پژوهان زمینه را برای آشنایی دانشجویان و پژوهشگرانِ فارسی زبان با رهیافت های تفسیریِ دیگر فراهم کرده، اما هنوز هیچ اثری به صورتبندی و ارزیابی رهیافت های گوناگون و ارائۀ رهیافتی جایگزین در مواجهه با دیالوگ های افلاطون نپرداخته است. از این جهت، بیراه نخواهد بود اگر ترجمۀ این کتاب را نقطۀ عطفی در مسیرِ افلاطون پژوهی به زبان فارسی بدانیم.
کتاب افلاطون راهنمای سرگشتگان نوشته جرالد ا.پرس با ترجمه ایرج آذرفزا, توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه, آخرین دستاوردهای پژوهشی, تفسیر و فهم دیالوگ های افلاطون
در کتابی که می خوانید افلاطون پژوهی در زبان فارسی گام های اولین و ارزان خویش را بر می دارد. نه تنها امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز به ترجمۀ آثار افلاطون از زبانِ یونانی حس می شود، افزون بر آن ضرورتِ آشنایی با آخرین دستاوردهای پژوهشی در این زمینه نیز آشکار شده است. ترجمۀ افلاطون؛ راهنمای سرگشتگان گامی است کوچک در این راستا. به گمان ما، آنچه این گامِ کوچک را در مسیر افلاطون پژوهی به زبان فارسی تأثیرگذار می کند این است که با برداشتن این گام افق تازه ای برای خوانش، تفسیر و فهم دیالوگ های افلاطون پیشاوری خواننده پدیدار می شود.
تا قبل از این، افلاطون بیشتر از رهگذر کلاسیک پژوهان و تاریخِ فلسفه نویسانی چون یِگر، گاتری، کاپلستون، گمپرتس به فارسی زبانان معرفی شده بود. تمامیِ آنان در خوانشِ افلاطون مستقیم یا غیرمستقیم تحتِ تأثیر رهیافت تکوین گرایانه بودند. اگرچه اخیراً ترجمۀ آثار دیگر افلاطون پژوهان زمینه را برای آشنایی دانشجویان و پژوهشگرانِ فارسی زبان با رهیافت های تفسیریِ دیگر فراهم کرده، اما هنوز هیچ اثری به صورتبندی و ارزیابی رهیافت های گوناگون و ارائۀ رهیافتی جایگزین در مواجهه با دیالوگ های افلاطون نپرداخته است. از این جهت، بیراه نخواهد بود اگر ترجمۀ این کتاب را نقطۀ عطفی در مسیرِ افلاطون پژوهی به زبان فارسی بدانیم.