کتاب افغانستان و پنج سال سلطه طالبان نوشته وحید مژده توسط انتشارات نی با موضوع تاریخ، تاریخ جهان، افغانستان به چاپ رسیده است.
یک مشکل بزرگ در رابطه با طالبان این بود که اکثر وزرا، معاونین وزرا، و شخصیتهای مهم آنان بهصورت انفرادی از وضع موجود ناراضی بودند و به این نکته اذعان داشتند که بسیاری از عملکردهای رهبری طالبان نیاز به تجدید نظر دارد. بهصورت انفرادی بسیاری از این افراد تندرو نبودند، ولی وقتی در شورا گردهم میآمدند، شخصیت دیگری مییافتن.در شورا مصلحت ملت و کشور در قدم اول اهمیت قرار نداشت، بلکه با مطرحشدن هر مسئله در شورا، سؤال اول این بود که اگر «مشرملاصاحب» (ملاصاحب بزرگ) در این مجلس حاضر میبود، در این رابطه چگونه موقف میداشت. روح ملاعمر بر مجالس آنان حاکم بود…
فرماندهان نظامی طالبان فقط در برابر ملامحمدعمر مسئول بودند و حتی ملامحمدربانی که اصولاً نفر دوم تحریک، بعد از ملاعمر بود نیز حق بازخواست از آنان را نداشت. فرماندهان نظامی در برابر امکانات مالیای که دریافت میداشتند، به هیچ مرجعی حساب نمیدادند. طبیعی است که کسانی که چنین قدرت و صلاحیتی را مدیون جنگ بودند، هرگز نمیخواستند صلح در افغانستان برقرار گردد و هر حرکت در جهت صلح در قدم اول با مخالفت نظامیان مواجه میشد.
کتاب افغانستان و پنج سال سلطه طالبان نوشته وحید مژده توسط انتشارات نی با موضوع تاریخ، تاریخ جهان، افغانستان به چاپ رسیده است.
یک مشکل بزرگ در رابطه با طالبان این بود که اکثر وزرا، معاونین وزرا، و شخصیتهای مهم آنان بهصورت انفرادی از وضع موجود ناراضی بودند و به این نکته اذعان داشتند که بسیاری از عملکردهای رهبری طالبان نیاز به تجدید نظر دارد. بهصورت انفرادی بسیاری از این افراد تندرو نبودند، ولی وقتی در شورا گردهم میآمدند، شخصیت دیگری مییافتن.در شورا مصلحت ملت و کشور در قدم اول اهمیت قرار نداشت، بلکه با مطرحشدن هر مسئله در شورا، سؤال اول این بود که اگر «مشرملاصاحب» (ملاصاحب بزرگ) در این مجلس حاضر میبود، در این رابطه چگونه موقف میداشت. روح ملاعمر بر مجالس آنان حاکم بود…
فرماندهان نظامی طالبان فقط در برابر ملامحمدعمر مسئول بودند و حتی ملامحمدربانی که اصولاً نفر دوم تحریک، بعد از ملاعمر بود نیز حق بازخواست از آنان را نداشت. فرماندهان نظامی در برابر امکانات مالیای که دریافت میداشتند، به هیچ مرجعی حساب نمیدادند. طبیعی است که کسانی که چنین قدرت و صلاحیتی را مدیون جنگ بودند، هرگز نمیخواستند صلح در افغانستان برقرار گردد و هر حرکت در جهت صلح در قدم اول با مخالفت نظامیان مواجه میشد.