کتاب یادداشت های زیرزمینی

کتاب یادداشت های زیرزمینی نوشته فئودور داستایفسکی ترجمه علی مصفا توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی

کتاب یادداشت های زیرزمینی، رمانی نوشته ی فئودور داستایفسکی است که اولین بار در سال 1864 وارد بازار نشر شد. تحول برانگیزترین رمان داستایفسکی، مرز میان داستان در قرن نوزدهم و بیستم، و شیوه ی نگرش به خود در هر یک از این دو سده را تعیین می کند. راوی بی نام و نشان این داستان که یکی از جالب توجه ترین شخصیت ها در ادبیات است، قبلا شغلی دولتی داشته اما اکنون از زندگی عادی فاصله گرفته و زیستی زیرزمینی را برای خود برگزیده است. او با فاصله گرفتن از جامعه و روند معمولی زندگی انسان ها، داستانی پراحساس، گزنده و خودمتناقض را روایت می کند که هجومی همه جانبه به آرمان گرایی های اجتماعی، و گواهی بر سرشت اساسا غیرمنطقی انسان است. کتاب یادداشت های زیرزمینی، بدون تردید یکی از برترین آثار استاد بزرگ ادبیات، فئودور داستایفسکی است.

یادداشت های زیرزمینی

بخشی از متن کتاب

 پس با آن میلیون واقعیتی که شهادت می دهند آدم ها آگاهانه - با علم کامل به نفع حقیقیشان - آن را رها کرده اند و کم اهمیت دانسته اند و به راه دیگری رفته اند، چه می کنی؟ آن هایی که بی توجه به سودشان و اما و اگر رفته اند چه؟ آن هم بدون این که اجباری به چنین کاری داشته باشند، انگار فقط دلشان نمی خواسته به راه از پیش تعیین شده بروند و از سر لجاجت و خودسری راه دیگری را انتخاب کرده اند که سخت و پرسنگلاخ است و باید آن را در ظلمات جست. پس به نظر می رسد که واقعا خود این خودسری و اختیار برایشان بهتر و خوشایندتر از هر منفعتی بوده... منفعت دقیقا وهم انگیزترین آرزو و پست ترین حماقت را می خواهد، فقط و فقط برای این که به خودش ثابت کند - نکته ضروری و لازمش همین است - آدم هنوز آدم است و نه کلید پیانو که قوانین طبیعت به دست خود آن را بنوازند و حتی تهدیدش کنند تا آخر عمر هدایتش خواهند کرد تا نتواند بیرون از محدوده ی تقویم و قوانین خواسته ای داشته باشد.

شبی از کنار میکده می گذشتم، در روشنای پنجره چشمم افتاد به چندتا مرد که دور میز بیلیارد با چوب بیلیارد افتاده بودند به جان هم و یکی را زدند از پنجره انداختند بیرون. اگر هر وقت دیگری بود از این حرکت منزجر و ناراحت می شدم، اما در آن لحظه به کسی که بیرونش انداخته بودند، حسودی ام شد. چنان به او غبطه خوردم که دلم خواست بروم داخل و کنار میز بیلیارد بپلکم و شلوغ کاری در بیاورم تا مگر از پنجره بیندازنم بیرون. رفتم داخل. مست نبودم، اما می گویید چه می کردم؟ می دانید اعصاب نداشتن آدم را وادار به چه کارهایی می کند؟! رفتم، اما اتفاقی نیفتاد. انگار لیاقت پرت شدن از پنجره را هم نداشتم

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • ناموجود
ناموجود
توضیحات

کتاب یادداشت های زیرزمینی نوشته فئودور داستایفسکی ترجمه علی مصفا توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی

کتاب یادداشت های زیرزمینی، رمانی نوشته ی فئودور داستایفسکی است که اولین بار در سال 1864 وارد بازار نشر شد. تحول برانگیزترین رمان داستایفسکی، مرز میان داستان در قرن نوزدهم و بیستم، و شیوه ی نگرش به خود در هر یک از این دو سده را تعیین می کند. راوی بی نام و نشان این داستان که یکی از جالب توجه ترین شخصیت ها در ادبیات است، قبلا شغلی دولتی داشته اما اکنون از زندگی عادی فاصله گرفته و زیستی زیرزمینی را برای خود برگزیده است. او با فاصله گرفتن از جامعه و روند معمولی زندگی انسان ها، داستانی پراحساس، گزنده و خودمتناقض را روایت می کند که هجومی همه جانبه به آرمان گرایی های اجتماعی، و گواهی بر سرشت اساسا غیرمنطقی انسان است. کتاب یادداشت های زیرزمینی، بدون تردید یکی از برترین آثار استاد بزرگ ادبیات، فئودور داستایفسکی است.

یادداشت های زیرزمینی

بخشی از متن کتاب

 پس با آن میلیون واقعیتی که شهادت می دهند آدم ها آگاهانه - با علم کامل به نفع حقیقیشان - آن را رها کرده اند و کم اهمیت دانسته اند و به راه دیگری رفته اند، چه می کنی؟ آن هایی که بی توجه به سودشان و اما و اگر رفته اند چه؟ آن هم بدون این که اجباری به چنین کاری داشته باشند، انگار فقط دلشان نمی خواسته به راه از پیش تعیین شده بروند و از سر لجاجت و خودسری راه دیگری را انتخاب کرده اند که سخت و پرسنگلاخ است و باید آن را در ظلمات جست. پس به نظر می رسد که واقعا خود این خودسری و اختیار برایشان بهتر و خوشایندتر از هر منفعتی بوده... منفعت دقیقا وهم انگیزترین آرزو و پست ترین حماقت را می خواهد، فقط و فقط برای این که به خودش ثابت کند - نکته ضروری و لازمش همین است - آدم هنوز آدم است و نه کلید پیانو که قوانین طبیعت به دست خود آن را بنوازند و حتی تهدیدش کنند تا آخر عمر هدایتش خواهند کرد تا نتواند بیرون از محدوده ی تقویم و قوانین خواسته ای داشته باشد.

شبی از کنار میکده می گذشتم، در روشنای پنجره چشمم افتاد به چندتا مرد که دور میز بیلیارد با چوب بیلیارد افتاده بودند به جان هم و یکی را زدند از پنجره انداختند بیرون. اگر هر وقت دیگری بود از این حرکت منزجر و ناراحت می شدم، اما در آن لحظه به کسی که بیرونش انداخته بودند، حسودی ام شد. چنان به او غبطه خوردم که دلم خواست بروم داخل و کنار میز بیلیارد بپلکم و شلوغ کاری در بیاورم تا مگر از پنجره بیندازنم بیرون. رفتم داخل. مست نبودم، اما می گویید چه می کردم؟ می دانید اعصاب نداشتن آدم را وادار به چه کارهایی می کند؟! رفتم، اما اتفاقی نیفتاد. انگار لیاقت پرت شدن از پنجره را هم نداشتم

مشخصات
  • ناشر
    چشمه
  • نویسنده
    فئودور داستایفسکی
  • مترجم
    علی مصفا
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1402
  • نوبت چاپ
    دوازدهم
  • تعداد صفحات
    167
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش