کتاب گزارش یک آدم ربایی نوشته گابریل گارسیا مارکز با ترجمه فرزام حبیبی، توسط انتشارات آریابان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی، داستانهای کلمبیایی
این کتاب، ماجرای ربودن، زندانیکردن و در نهایت رهاکردن تعدادی از چهرههای سرشناس کلمبیا در اوایل دهه 1990 توسط کارتل مدلین را روایت میکند. کارتل مدلین، یکی از کارتلهای مواد مخدر بود که بهوسیله پابلو اسکوبارایجاد شده و مدیریت میشد. داستان همانگونه که از اسمش بر می آید گزارشی است از آدم ربایی و البته نه یک نفر بلکه ده نفر! و این گزارش هم بر اساس واقعیت و مطابق درخواست یکی از گروگان ها از مارکز نوشته شده است. البته با توجه به فضای ترور حاکم بر کشور این درخواست و اجابت آن را باید به نوعی ارج نهاد. مارکز ابتدا بر اساس درخواست و صحبتها و خاطرات این گروگان , طرح اولیه داستان را می نویسد اما بعد به این نتیجه می رسد که پرداختن به یکی از موارد , فارغ از بقیه, حق مطلب را ادا نمی کند و لذا به کمک دو دستیارش شروع به جمع آوری اطلاعات و مصاحبه های متعدد با اشخاصی که به هر نوع درگیر ماجرا بودند, می کند و ما حصل این تحقیقات موشکافانه و ریختن آن در قالب داستان توسط نویسنده ای توانا; همین کتاب است که , گزارش گونه جذابی است.
پیش از آن که سوار اتومبیل شود، نگاهی به پشت سر انداخت تا مطمئن شود کسی او را تعقیب نمی کند. در بوگوتا ساعت هفت و پنج دقیقه بعدازظهر و از ساعتی پیش، هوا تاریک شده بود. پارک ملی، نوری اندک داشت و در آن آسمان تاریک و دلگیر، درخت های برگ ریخته بیشتر به اشباحی می مانستند که فاقد هر حالت تهدیدآمیزی بودند.
کتاب گزارش یک آدم ربایی نوشته گابریل گارسیا مارکز با ترجمه فرزام حبیبی، توسط انتشارات آریابان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی، داستانهای کلمبیایی
این کتاب، ماجرای ربودن، زندانیکردن و در نهایت رهاکردن تعدادی از چهرههای سرشناس کلمبیا در اوایل دهه 1990 توسط کارتل مدلین را روایت میکند. کارتل مدلین، یکی از کارتلهای مواد مخدر بود که بهوسیله پابلو اسکوبارایجاد شده و مدیریت میشد. داستان همانگونه که از اسمش بر می آید گزارشی است از آدم ربایی و البته نه یک نفر بلکه ده نفر! و این گزارش هم بر اساس واقعیت و مطابق درخواست یکی از گروگان ها از مارکز نوشته شده است. البته با توجه به فضای ترور حاکم بر کشور این درخواست و اجابت آن را باید به نوعی ارج نهاد. مارکز ابتدا بر اساس درخواست و صحبتها و خاطرات این گروگان , طرح اولیه داستان را می نویسد اما بعد به این نتیجه می رسد که پرداختن به یکی از موارد , فارغ از بقیه, حق مطلب را ادا نمی کند و لذا به کمک دو دستیارش شروع به جمع آوری اطلاعات و مصاحبه های متعدد با اشخاصی که به هر نوع درگیر ماجرا بودند, می کند و ما حصل این تحقیقات موشکافانه و ریختن آن در قالب داستان توسط نویسنده ای توانا; همین کتاب است که , گزارش گونه جذابی است.
پیش از آن که سوار اتومبیل شود، نگاهی به پشت سر انداخت تا مطمئن شود کسی او را تعقیب نمی کند. در بوگوتا ساعت هفت و پنج دقیقه بعدازظهر و از ساعتی پیش، هوا تاریک شده بود. پارک ملی، نوری اندک داشت و در آن آسمان تاریک و دلگیر، درخت های برگ ریخته بیشتر به اشباحی می مانستند که فاقد هر حالت تهدیدآمیزی بودند.