کتاب گریز دلپذیر

کتاب گریز دلپذیر نوشته آنا گاوالدا با ترجمه الهام دارچینیان، توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است. موضوع کتاب شامل ادبیات, رمان, رمان خارجی, داستان خارجی, کتابخانه‌ی ادبیات جهان می‌باشد.

گریزِ دلپذیر»، آخرین اثرِ گاوالدا، رُمانى کم‏ حجم اما بسیار گیرا است. سفرِ شادمان چهار خواهر و برادر به دنیاى کودکى‏شان تا چند ساعتى، زندگى روزمره و رنج‏هاى خود را فراموش کنند، تا شاید دوباره آن آرامش و دل‏خوشى را که زندگى‏شان در نقشِ آدم‏هاى بالغ و بزرگسال از آن‏ها ربوده، بازیابند....چیزى شبیه یک روز مرخصى اضافىِ حین خدمت، کمى مهلت، فاصله‏ى بین دو پرانتز، یک لحظه لطافت. چند ساعتى که از دیگران ربوده بودیم...]...[زندگى هنوز چند روز مرخصى برایمان اندوخته بود؟ و نیز چند تا دماغ‏سوخته؟ چند تا دلخوشى کوچک؟ کِى همدیگر را از دست مى‏دادیم و رشته‏ها چگونه مى‏گسستند؟

هنوز نشسته بودم یک طرف باسنم در هوا بود و دستم به دستگیره در ماشین که زن برادزم هجوم آورد: 

-ای بابا... این همه بوق زدیم نشنیدی؟ ده دقیقه است این جا هستیم!

جواب دادم سلام

برادرم رو به من کرد چشمک کوتاهی زد:

-اوضاع رو به راهه خوشگله؟

-خوبم

-می خواهی وسایلت را صندوق عقب بگذارم؟

-نه ممنونم. فقط همین چمندان کوچک را دارم و پیراهنم... پیراهن را صندلی عقب می گذارم.

زن برادرم به پارچه مچاله و چروکی که روی زانوهایم بود انداخت و گفت:

پیراهنت، این است؟

-بله

-این دیگر چیست؟

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
50,000
٪12
44,000 تومان
توضیحات

کتاب گریز دلپذیر نوشته آنا گاوالدا با ترجمه الهام دارچینیان، توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است. موضوع کتاب شامل ادبیات, رمان, رمان خارجی, داستان خارجی, کتابخانه‌ی ادبیات جهان می‌باشد.

گریزِ دلپذیر»، آخرین اثرِ گاوالدا، رُمانى کم‏ حجم اما بسیار گیرا است. سفرِ شادمان چهار خواهر و برادر به دنیاى کودکى‏شان تا چند ساعتى، زندگى روزمره و رنج‏هاى خود را فراموش کنند، تا شاید دوباره آن آرامش و دل‏خوشى را که زندگى‏شان در نقشِ آدم‏هاى بالغ و بزرگسال از آن‏ها ربوده، بازیابند....چیزى شبیه یک روز مرخصى اضافىِ حین خدمت، کمى مهلت، فاصله‏ى بین دو پرانتز، یک لحظه لطافت. چند ساعتى که از دیگران ربوده بودیم...]...[زندگى هنوز چند روز مرخصى برایمان اندوخته بود؟ و نیز چند تا دماغ‏سوخته؟ چند تا دلخوشى کوچک؟ کِى همدیگر را از دست مى‏دادیم و رشته‏ها چگونه مى‏گسستند؟

هنوز نشسته بودم یک طرف باسنم در هوا بود و دستم به دستگیره در ماشین که زن برادزم هجوم آورد: 

-ای بابا... این همه بوق زدیم نشنیدی؟ ده دقیقه است این جا هستیم!

جواب دادم سلام

برادرم رو به من کرد چشمک کوتاهی زد:

-اوضاع رو به راهه خوشگله؟

-خوبم

-می خواهی وسایلت را صندوق عقب بگذارم؟

-نه ممنونم. فقط همین چمندان کوچک را دارم و پیراهنم... پیراهن را صندلی عقب می گذارم.

زن برادرم به پارچه مچاله و چروکی که روی زانوهایم بود انداخت و گفت:

پیراهنت، این است؟

-بله

-این دیگر چیست؟

مشخصات
  • ناشر
    قطره
  • نویسنده
    آنا گاوالدا
  • مترجم
    الهام دارچینیان
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1401
  • نوبت چاپ
    پانزدهم
  • تعداد صفحات
    144
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش