کتاب کارل مارکس و جامعه شناسی شناخت نوشته منوچهر آشتیانی، توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل علوم اجتماعی, جامعه شناسی, جامعه شناسی شناختی می باشد.
از سال 1875 سرگذشت مارکس در لندن روی به نشیب گذاشت: در صورتی که به شدت در کارهای علمی رسالت آمیز خود غوطه ور شده بود، ولی به علت فقر و مصایب گوناگون سه فرزند او که اغلب نه چیزی برای خوردن و نه چیزی برای پوشیدن داشتند، مردند و همسر او از شدت کار بیمار شد و سرانجام او و خانواده اش را به علت عدم پرداخت اجاره خانه به خیابان انداختند. درست در وضعی که ریه وکبد او تا حدی از کار افتاده بودند و حتی توان حرکت نداشت و در سال 1881 نخست همسر و بعد از مدتی دختر محبوب او ژنی به خاک سپرده شدند! انگلس در نامه ای به دوستی می نویسد:«مور(نامی بود که در خانواده به مارکس می دادند) دیگر مرده است.» در 14 مارس 1885 روزی انگلس طبق معمول به دیدار مارکس می رود و او را مرده می یابد، در حالی که گویی در صندلی خویش به خواب فرو رفته است!
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب کارل مارکس و جامعه شناسی شناخت را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب کارل مارکس و جامعه شناسی شناخت نوشته منوچهر آشتیانی، توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل علوم اجتماعی, جامعه شناسی, جامعه شناسی شناختی می باشد.
از سال 1875 سرگذشت مارکس در لندن روی به نشیب گذاشت: در صورتی که به شدت در کارهای علمی رسالت آمیز خود غوطه ور شده بود، ولی به علت فقر و مصایب گوناگون سه فرزند او که اغلب نه چیزی برای خوردن و نه چیزی برای پوشیدن داشتند، مردند و همسر او از شدت کار بیمار شد و سرانجام او و خانواده اش را به علت عدم پرداخت اجاره خانه به خیابان انداختند. درست در وضعی که ریه وکبد او تا حدی از کار افتاده بودند و حتی توان حرکت نداشت و در سال 1881 نخست همسر و بعد از مدتی دختر محبوب او ژنی به خاک سپرده شدند! انگلس در نامه ای به دوستی می نویسد:«مور(نامی بود که در خانواده به مارکس می دادند) دیگر مرده است.» در 14 مارس 1885 روزی انگلس طبق معمول به دیدار مارکس می رود و او را مرده می یابد، در حالی که گویی در صندلی خویش به خواب فرو رفته است!