کتاب پرده آخرین پرونده ی هرکول پوآرو نوشته آگاتا کریستی ترجمه فرشته شایان توسط انتشارات ماهی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان
آخرین پرونده هرکول پوآرو، هزارتوی تاریک قتلی مرموز است و در مکانی اتفاق میافتد که او اولین پروندهاش را در آنجا انجام داد. خانهای ییلاقی به نام «استایلز» که اکنون به کلی تغییر کرده است. آرتور هیستینگز، دوست و همراه همیشگی پوآرو، در کمال ناباوری نامه از او دریافت میکند تا به استایلز بیاید که اکنون به مهمانخانه بدل شده است. جودیت، دختر هیستینگز، نیز در آنجا حضور دارد و به نظر میرسد این دعوت برای تجدید دیدار و گذراندن اوقاتی خوش است اما پوآرو خیلی سریع موضوع را برای هیستینگز روشن میکند: «آمدهام اینجا تا قاتلی را به دام بیندازم.»
برای حل این پرونده و گرفتن قاتل، پوآرو به دوستش نیاز دارد چرا که او «درب و داغان و علیل» شده و حتی چند قدم راه رفتن از سختترین کارهای ممکن است. خوشبختانه هیستینگز که بسیار تحت تاثیر هوش و ذکاوت پوآرو قرار دارد و میگوید پوآرو زندگیاش را برای همیشه تغییر داده، با کمال میل او را همراهی میکند. هرچند که این همراهی و همکاری با پوآرو آنطور که باید و شاید پیش نمیرود. ماجرای اصلی از این قرار است که پوآرو با مطالعه ۵ پرونده مختلف که در هریک از آنها فردی مرده است، به این نتیجه میرسد پای یک قاتل سریالی در میان است و دلایلی وجود دارد که پوآرو باور کند در آن مهمانخانه به زودی قتل دیگری اتفاق میافتد. مسئله اینجاست که در آن ۵ پرونده یا قاتل گرفته شده و یا دادگاه رای به خودکشی مقتول داده است. بنابراین کسی جز پوآرو فکر نمیکند که پای یک قاتل خطرناک در میان باشد.
راوی داستان اما، هیستینگز است و خواننده همراه با او باید تلاش کند تا حقیقت را کشف کند. به دلایل مختلف، پوآرو اطلاعات بسیار کمی در اختیار هیستینگز قرار میدهد. پوآرو نه قاتل را معرفی میکند و نه سرنخی در اختیار او قرار میدهد ولی کمک هیستینگز برای حل معما ضروری است.
کتاب پرده آخرین پرونده ی هرکول پوآرو نوشته آگاتا کریستی ترجمه فرشته شایان توسط انتشارات ماهی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان
آخرین پرونده هرکول پوآرو، هزارتوی تاریک قتلی مرموز است و در مکانی اتفاق میافتد که او اولین پروندهاش را در آنجا انجام داد. خانهای ییلاقی به نام «استایلز» که اکنون به کلی تغییر کرده است. آرتور هیستینگز، دوست و همراه همیشگی پوآرو، در کمال ناباوری نامه از او دریافت میکند تا به استایلز بیاید که اکنون به مهمانخانه بدل شده است. جودیت، دختر هیستینگز، نیز در آنجا حضور دارد و به نظر میرسد این دعوت برای تجدید دیدار و گذراندن اوقاتی خوش است اما پوآرو خیلی سریع موضوع را برای هیستینگز روشن میکند: «آمدهام اینجا تا قاتلی را به دام بیندازم.»
برای حل این پرونده و گرفتن قاتل، پوآرو به دوستش نیاز دارد چرا که او «درب و داغان و علیل» شده و حتی چند قدم راه رفتن از سختترین کارهای ممکن است. خوشبختانه هیستینگز که بسیار تحت تاثیر هوش و ذکاوت پوآرو قرار دارد و میگوید پوآرو زندگیاش را برای همیشه تغییر داده، با کمال میل او را همراهی میکند. هرچند که این همراهی و همکاری با پوآرو آنطور که باید و شاید پیش نمیرود. ماجرای اصلی از این قرار است که پوآرو با مطالعه ۵ پرونده مختلف که در هریک از آنها فردی مرده است، به این نتیجه میرسد پای یک قاتل سریالی در میان است و دلایلی وجود دارد که پوآرو باور کند در آن مهمانخانه به زودی قتل دیگری اتفاق میافتد. مسئله اینجاست که در آن ۵ پرونده یا قاتل گرفته شده و یا دادگاه رای به خودکشی مقتول داده است. بنابراین کسی جز پوآرو فکر نمیکند که پای یک قاتل خطرناک در میان باشد.
راوی داستان اما، هیستینگز است و خواننده همراه با او باید تلاش کند تا حقیقت را کشف کند. به دلایل مختلف، پوآرو اطلاعات بسیار کمی در اختیار هیستینگز قرار میدهد. پوآرو نه قاتل را معرفی میکند و نه سرنخی در اختیار او قرار میدهد ولی کمک هیستینگز برای حل معما ضروری است.