کتاب وقتی نیچه گریست نوشته اروین دیالوم با ترجمه زهرا غلامرضانژاد توسط انتشارات نیک فرجام با موضوع ادبیات داستانی به چاپ رسیده است.
اگر علم پزشکی راهنمای این کوشش باشد پس نباید به تشخیص برسم در اینجا باعلمی جدید روبرو هستیم و آن تشخیص نا امیدی می باشد تشخیص من چنین است او در آرزوی روحی آزاد به سر می برد ولی نمی تواند خود را غل و زنجیر ایمان رهاکند تنها به دنبال حرف تایید بله می باشد و هرگز نه به نشانه انصراف را انتخاب نمی کند او خودش را فریب می دهد یعنی انتخاب می کند اما حاضر نیست به عنوان مسول این انتخاب نامیده شود می داند که درمانده است اما نمی داند که این آشفتگی مربوط به امری نادرست می باشد از من توقع دارد که اسباب رهایی آسایش و شادی روحش را فراهم کنم اما من باید رنج بیشتری برای او آماده کنم باید این درماندگی پیش پا افتاده افتاده را به درماندگی متعالی که زمانی خود نیز داشتم برسانم
این کتاب داستان خیالی از روابط بین فریدریش نیچه فیلسوف و یوزف بروئر یکی از بنیانگذاران علم روانشناسی است. نیچه و بروئر در دوره یکدیگر زندگی و کار میکردند، اگر چه هیچ شواهدی از ملاقات آنها وجود ندارد، ولی اروین یالوم از این دو شخصیت برجسته کتابی منحصر به فرد نوشته است.در کتاب، نیچه و بروئر نه تنها یکدیگر را ملاقات میکنند، بلکه جلسات شدید ذهنی نیز بین آنها شکل میگیرد. این جلسات را بروئر ترتیب میدهد تا از این طریق با استفاده روش «گفتگو درمانی» که به تازگی کشف کرده است به درمان سردردهای شدید میگرنی نیچه بپردازد.
در ابتدا بروئر نیچه جوان را نمیشناخت، ولی او توسط زنی به نام «لوسالومه» که عشق فاجعه آمیزی با نیچه داشت، با فیلسوف آلمانی آشنا میشود. سالومه برای ترس از خودکشی نیچه به بروئر التماس میکند تا او را درمان کند. بروئر موافقت میکند، زیرا او به خوبی درباره ترس عشق و تنشهای بعد از آن آگاهی دارد.بروئر مدام تلاش میکند تا نیچه را به جلسات معاینه پزشکی خود بکشاند، ولی نیچه هرگونه تلاش او را برای ایجاد مکالمات شخصی نمیپذیرد. بروئر درک میکند که او با شخصی بسیار باهوش و خوددار طرف است و به راحتی نمیتواند وارد روح و روانش شود. در نهایت هر دو به توافق میرسند که بروئر تنها علائم فیزیکی نیچه را بررسی کند.
کتاب وقتی نیچه گریست نوشته اروین دیالوم با ترجمه زهرا غلامرضانژاد توسط انتشارات نیک فرجام با موضوع ادبیات داستانی به چاپ رسیده است.
اگر علم پزشکی راهنمای این کوشش باشد پس نباید به تشخیص برسم در اینجا باعلمی جدید روبرو هستیم و آن تشخیص نا امیدی می باشد تشخیص من چنین است او در آرزوی روحی آزاد به سر می برد ولی نمی تواند خود را غل و زنجیر ایمان رهاکند تنها به دنبال حرف تایید بله می باشد و هرگز نه به نشانه انصراف را انتخاب نمی کند او خودش را فریب می دهد یعنی انتخاب می کند اما حاضر نیست به عنوان مسول این انتخاب نامیده شود می داند که درمانده است اما نمی داند که این آشفتگی مربوط به امری نادرست می باشد از من توقع دارد که اسباب رهایی آسایش و شادی روحش را فراهم کنم اما من باید رنج بیشتری برای او آماده کنم باید این درماندگی پیش پا افتاده افتاده را به درماندگی متعالی که زمانی خود نیز داشتم برسانم
این کتاب داستان خیالی از روابط بین فریدریش نیچه فیلسوف و یوزف بروئر یکی از بنیانگذاران علم روانشناسی است. نیچه و بروئر در دوره یکدیگر زندگی و کار میکردند، اگر چه هیچ شواهدی از ملاقات آنها وجود ندارد، ولی اروین یالوم از این دو شخصیت برجسته کتابی منحصر به فرد نوشته است.در کتاب، نیچه و بروئر نه تنها یکدیگر را ملاقات میکنند، بلکه جلسات شدید ذهنی نیز بین آنها شکل میگیرد. این جلسات را بروئر ترتیب میدهد تا از این طریق با استفاده روش «گفتگو درمانی» که به تازگی کشف کرده است به درمان سردردهای شدید میگرنی نیچه بپردازد.
در ابتدا بروئر نیچه جوان را نمیشناخت، ولی او توسط زنی به نام «لوسالومه» که عشق فاجعه آمیزی با نیچه داشت، با فیلسوف آلمانی آشنا میشود. سالومه برای ترس از خودکشی نیچه به بروئر التماس میکند تا او را درمان کند. بروئر موافقت میکند، زیرا او به خوبی درباره ترس عشق و تنشهای بعد از آن آگاهی دارد.بروئر مدام تلاش میکند تا نیچه را به جلسات معاینه پزشکی خود بکشاند، ولی نیچه هرگونه تلاش او را برای ایجاد مکالمات شخصی نمیپذیرد. بروئر درک میکند که او با شخصی بسیار باهوش و خوددار طرف است و به راحتی نمیتواند وارد روح و روانش شود. در نهایت هر دو به توافق میرسند که بروئر تنها علائم فیزیکی نیچه را بررسی کند.