کتاب وزارت ترس نوشته گراهام گرین ترجمه ناهید تبریزی سلامی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
«وزارت ترس» رمانی پلیسی از نویسنده معروف و پرکار انگلیسی، گراهام گرین است که در لیست ۱۰۰ رمان برتر قرن به انتخاب دانیل برت نیز قرار دارد. آرتور، مردی که تازه از بیمارستان روانی مرخص شده، در حال رفتن به خانه است که یک گاردنپارتی توجهش را جلب میکند، به آنجا میرود و در یک مسابقه برنده یک کیک میشود، اما درواقع اشتباهی رخ داده است و او نباید برنده کیک میشد زیرا این کیک پیام بخصوصی برای یک شخص خاص دارد. افراد سازمانی که پشت این گاردنپارتی است برآن میشوند تا کیک را پس بگیرند اما آرتور حاضر نمیشود آن را پس بدهد و همین موضوع جنگ و گریزهای بعدی را به وجود میآورد: مرد جوان بیوقفه و با حرارتی خاص دربارهٔ وجدان سخن میگفت. هفتهها پیش توضیح داده بود وجدان خودش کاملاً آسوده است؛ چون حتا اگر به صلحطلبی هم اعتقاد نمیداشت، چشمان نزدیکبینش او را از شرکت در جنگ بازمیداشت ــ مرد بیچاره از پشت شیشههای بزرگ و محدب و تهاستکانی عینکش، با حالتی آمیخته از ضعف و اعتماد به او خیره میشد، چشمانی که مدام با حالتی التماسآمیز در پی گفتوگویی جدی بودند.
کتاب وزارت ترس نوشته گراهام گرین ترجمه ناهید تبریزی سلامی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
«وزارت ترس» رمانی پلیسی از نویسنده معروف و پرکار انگلیسی، گراهام گرین است که در لیست ۱۰۰ رمان برتر قرن به انتخاب دانیل برت نیز قرار دارد. آرتور، مردی که تازه از بیمارستان روانی مرخص شده، در حال رفتن به خانه است که یک گاردنپارتی توجهش را جلب میکند، به آنجا میرود و در یک مسابقه برنده یک کیک میشود، اما درواقع اشتباهی رخ داده است و او نباید برنده کیک میشد زیرا این کیک پیام بخصوصی برای یک شخص خاص دارد. افراد سازمانی که پشت این گاردنپارتی است برآن میشوند تا کیک را پس بگیرند اما آرتور حاضر نمیشود آن را پس بدهد و همین موضوع جنگ و گریزهای بعدی را به وجود میآورد: مرد جوان بیوقفه و با حرارتی خاص دربارهٔ وجدان سخن میگفت. هفتهها پیش توضیح داده بود وجدان خودش کاملاً آسوده است؛ چون حتا اگر به صلحطلبی هم اعتقاد نمیداشت، چشمان نزدیکبینش او را از شرکت در جنگ بازمیداشت ــ مرد بیچاره از پشت شیشههای بزرگ و محدب و تهاستکانی عینکش، با حالتی آمیخته از ضعف و اعتماد به او خیره میشد، چشمانی که مدام با حالتی التماسآمیز در پی گفتوگویی جدی بودند.