کتاب میخائیل و مارگریتا

رمان میخاییل و مارگریتا نوشته جولی لکسترام هایمز با ترجمه سودابه قیصری، توسط انتشارات کتاب کوله پشتی به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان ملل, ادبیات داستانی, داستان خارجی

درباره رمان میخاییل و مارگریتا

روایتگر مثلث عشقی میخائیل بولگاکف، خالق رمان مشهور مرشد و مارگریتا، مارگریتا و یک مأمور پلیس مخفی استالین است و به تبعات این عشق می‌پردازد. این کتاب در سال 2017 برنده جایزه بهترین کتاب از سوی نشنال پالیک رادیو (ان پی آر) شد.

رمان جذاب میخائیل و مارگاریتااولین بار در سال 2017 وارد بازار شد و مورد استقبال بسیاری از مردم و منتقدان قرار گرفت. جولی لکسترام هایمز (Julie Lekstrom Himes) درباره‌ی داستان خود می‌گوید: این داستانی تخیلی دربارۀ زندگی نویسندۀ روسی است که مرشد و مارگریتا را نوشت.

مرشد و مارگریتا یکی از معروف‌ترین داستان‌ها در روسیه -حتی امروز- است. این داستان طی دهۀ 1930 توسط نویسنده و پزشک معروف، میخائیل بولگاکف نوشته شد، هرچند پلیس حکومت استالین سال‌ها از انتشار آن جلوگیری کرد. حالا جولی لکسترام هایمز، که خودش پزشک است، با تصویر زندگی او در کتاب خود، میخائیل و مارگریتا، از او تجلیل می‌کند.

ماجرای این کتاب در سال 1933 آغاز می‌شود زمانی که خفقان جمهوری شوروی را در برگرفته است و مردم برای ابراز عقاید خود به بدترین شکل ممکن مجازات می‌شوند. در این میان خطر دستگیری میخائیل بولگاکف را هم تهدید می‌کند اما او فقط به مارگریتا و عشقی که نسبت به او دارد فکر می‌کند و همین عشق، برای او انگیزه‌ای می‌شود تا اثر شگفت‌انگیز خود مرشد و مارگاریتا را بنویسد. اما میخائیل تنها فردی نیست که به مارگاریتا دلباخته است و رقیب عشقی او یک مأمور پلیس مخفی است که درست در مقابل میخائیل قرار می‌گیرد.

افتخارات کتاب میخائیل و مارگاریتا:

برندۀ جایزه کتاب Fiction Center

بهترین کتاب سال national Public Radio 2017

نکوداشت‌های کتاب میخائیل و مارگاریتا:

این اثر به شکلی ماهرانه، بی‌رحمی و خیانت و همچنین خلاقیت و بلاتکلیفی‌های سانسور را با جزئیات به تصویر می‌کشد. (Publishers Weekly)

روایتی گیرا، معتبر و عمیقا پرتعلیق. (Margot Livesey, New York Times bestselling)

این اثر، حقیقت و داستان را در هم می‌آمیزد و روایتی را خلق می‌کند که هم ناآشنا و هم آشنا است. (The New Yorker)

جولی لکسترام هایمز را بیشتر بشناسیم:

جولی لکسترام هایمز پزشک است و داستان‌نویسی را با داستان‌های کوتاه در مجلۀ ادبی دانشگاه واشنگتن «شنین دوآو» و «فلوریدا ریویو» شروع کرد.

او در سال 2008 جایزۀ ادبی سال را از آن خود کرد. داستان‌های چاپ شدۀ او در مجلۀ ادبی «فورتین هیلز»، نامزد جایزۀ بهترین داستان معمایی سال 2011 شد. میخائیل و مارگریتا اولین داستان بلند اوست. او با خانواده در ماربل‌هِد ایالت ماساچوست زندگی می‌کند.

در بخشی از کتاب میخائیل و مارگاریتا می‌خوانیم:

کمی قبل از تاریکی، ابر‌های متراکم سبز-خاکستری آسمان را پوشانده و بر سر خیابان‌های مسکو باریدند. پرده‌های سنگین در باد به رقص درآمده و به قاب پنجره‌ها سیلی می‌زدند. قطرات بسیار درشت باران مانند پرندگان سرگردان از میان پنجره‌های بازِ بین ستون‌های ایوان به پرواز درآمده، رومیزی‌ها و دستمال‌سفره‌ها را لک انداخته و کف چوبی واکس‌خورده را گِل‌آلود می‌کردند. خورشید کمی از پشت ابرها بیرون آمد، آن‌قدر که تیرگی نمای بیرونی ساختمان‌ها را کم کند، بخار از خیابان‌های بسیار داغ و پرتب‌وتاب برخاست و گارسن‌های برآشفته با شتاب در رفت‌وآمد بودند، تمیز می‌کردند، خشک می‌کردند و زمین را می‌شستند.

تا ساعت دهِ آن شب که رستوران باز شد، به همۀ چیزهایی که نیاز به خشک‌شدن یا جابه‌جایی داشتند، رسیدگی شده بود-به‌جز یک مورد-حتی یک دانه نمک هم از توی نمکدان‌ها بیرون نمی‌آمد. بعد از دومین درخواست برای نمک تازه، معلوم شد که اصلاً در انباری یا زیرزمین هیچ نمکی وجود ندارد و مدیر، یکی از خدمۀ ظرف‌شور را برای تهیۀ نمک به رستورانی در آن نزدیکی فرستاد و ده روبل اضافه هم به او داد تا به راننده انعام بدهد که سریع‌تر برود و بیاید. یک کوچه بالاتر از رستوران، ظرف‌شور چند کوپک به راننده داد، او را مرخص کرد و بقیۀ پول را در جیبش گذاشت. وقتی اولین‌ نفر برنگشت، مدیر دومین ظرف‌شور را با همان دستورات و همان مقدار پول فرستاد و حالا، دو ظرف‌شور کم داشت، بشقاب‌ها و لیوان‌های کثیف تلنبار شده و خدمات‌دهی به‌شکل قابل‌توجهی کُند شده بود.

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
289,000
٪17
239,870 تومان
توضیحات

رمان میخاییل و مارگریتا نوشته جولی لکسترام هایمز با ترجمه سودابه قیصری، توسط انتشارات کتاب کوله پشتی به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان ملل, ادبیات داستانی, داستان خارجی

درباره رمان میخاییل و مارگریتا

روایتگر مثلث عشقی میخائیل بولگاکف، خالق رمان مشهور مرشد و مارگریتا، مارگریتا و یک مأمور پلیس مخفی استالین است و به تبعات این عشق می‌پردازد. این کتاب در سال 2017 برنده جایزه بهترین کتاب از سوی نشنال پالیک رادیو (ان پی آر) شد.

رمان جذاب میخائیل و مارگاریتااولین بار در سال 2017 وارد بازار شد و مورد استقبال بسیاری از مردم و منتقدان قرار گرفت. جولی لکسترام هایمز (Julie Lekstrom Himes) درباره‌ی داستان خود می‌گوید: این داستانی تخیلی دربارۀ زندگی نویسندۀ روسی است که مرشد و مارگریتا را نوشت.

مرشد و مارگریتا یکی از معروف‌ترین داستان‌ها در روسیه -حتی امروز- است. این داستان طی دهۀ 1930 توسط نویسنده و پزشک معروف، میخائیل بولگاکف نوشته شد، هرچند پلیس حکومت استالین سال‌ها از انتشار آن جلوگیری کرد. حالا جولی لکسترام هایمز، که خودش پزشک است، با تصویر زندگی او در کتاب خود، میخائیل و مارگریتا، از او تجلیل می‌کند.

ماجرای این کتاب در سال 1933 آغاز می‌شود زمانی که خفقان جمهوری شوروی را در برگرفته است و مردم برای ابراز عقاید خود به بدترین شکل ممکن مجازات می‌شوند. در این میان خطر دستگیری میخائیل بولگاکف را هم تهدید می‌کند اما او فقط به مارگریتا و عشقی که نسبت به او دارد فکر می‌کند و همین عشق، برای او انگیزه‌ای می‌شود تا اثر شگفت‌انگیز خود مرشد و مارگاریتا را بنویسد. اما میخائیل تنها فردی نیست که به مارگاریتا دلباخته است و رقیب عشقی او یک مأمور پلیس مخفی است که درست در مقابل میخائیل قرار می‌گیرد.

افتخارات کتاب میخائیل و مارگاریتا:

برندۀ جایزه کتاب Fiction Center

بهترین کتاب سال national Public Radio 2017

نکوداشت‌های کتاب میخائیل و مارگاریتا:

این اثر به شکلی ماهرانه، بی‌رحمی و خیانت و همچنین خلاقیت و بلاتکلیفی‌های سانسور را با جزئیات به تصویر می‌کشد. (Publishers Weekly)

روایتی گیرا، معتبر و عمیقا پرتعلیق. (Margot Livesey, New York Times bestselling)

این اثر، حقیقت و داستان را در هم می‌آمیزد و روایتی را خلق می‌کند که هم ناآشنا و هم آشنا است. (The New Yorker)

جولی لکسترام هایمز را بیشتر بشناسیم:

جولی لکسترام هایمز پزشک است و داستان‌نویسی را با داستان‌های کوتاه در مجلۀ ادبی دانشگاه واشنگتن «شنین دوآو» و «فلوریدا ریویو» شروع کرد.

او در سال 2008 جایزۀ ادبی سال را از آن خود کرد. داستان‌های چاپ شدۀ او در مجلۀ ادبی «فورتین هیلز»، نامزد جایزۀ بهترین داستان معمایی سال 2011 شد. میخائیل و مارگریتا اولین داستان بلند اوست. او با خانواده در ماربل‌هِد ایالت ماساچوست زندگی می‌کند.

در بخشی از کتاب میخائیل و مارگاریتا می‌خوانیم:

کمی قبل از تاریکی، ابر‌های متراکم سبز-خاکستری آسمان را پوشانده و بر سر خیابان‌های مسکو باریدند. پرده‌های سنگین در باد به رقص درآمده و به قاب پنجره‌ها سیلی می‌زدند. قطرات بسیار درشت باران مانند پرندگان سرگردان از میان پنجره‌های بازِ بین ستون‌های ایوان به پرواز درآمده، رومیزی‌ها و دستمال‌سفره‌ها را لک انداخته و کف چوبی واکس‌خورده را گِل‌آلود می‌کردند. خورشید کمی از پشت ابرها بیرون آمد، آن‌قدر که تیرگی نمای بیرونی ساختمان‌ها را کم کند، بخار از خیابان‌های بسیار داغ و پرتب‌وتاب برخاست و گارسن‌های برآشفته با شتاب در رفت‌وآمد بودند، تمیز می‌کردند، خشک می‌کردند و زمین را می‌شستند.

تا ساعت دهِ آن شب که رستوران باز شد، به همۀ چیزهایی که نیاز به خشک‌شدن یا جابه‌جایی داشتند، رسیدگی شده بود-به‌جز یک مورد-حتی یک دانه نمک هم از توی نمکدان‌ها بیرون نمی‌آمد. بعد از دومین درخواست برای نمک تازه، معلوم شد که اصلاً در انباری یا زیرزمین هیچ نمکی وجود ندارد و مدیر، یکی از خدمۀ ظرف‌شور را برای تهیۀ نمک به رستورانی در آن نزدیکی فرستاد و ده روبل اضافه هم به او داد تا به راننده انعام بدهد که سریع‌تر برود و بیاید. یک کوچه بالاتر از رستوران، ظرف‌شور چند کوپک به راننده داد، او را مرخص کرد و بقیۀ پول را در جیبش گذاشت. وقتی اولین‌ نفر برنگشت، مدیر دومین ظرف‌شور را با همان دستورات و همان مقدار پول فرستاد و حالا، دو ظرف‌شور کم داشت، بشقاب‌ها و لیوان‌های کثیف تلنبار شده و خدمات‌دهی به‌شکل قابل‌توجهی کُند شده بود.

مشخصات
  • ناشر
    کوله پشتی
  • نویسنده
    جولی لکسترام هایمز
  • مترجم
    سودابه قیصری
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1398
  • نوبت چاپ
    سوم
  • تعداد صفحات
    364
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش