کتاب موسی ترین به طور (داستانی از زندگی و زمانه امام هفتم حضرت امام موسی کاظم) نوشته سیدعلی شجاعی توسط انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات مذهبی، دین و اسلام
بسم الله و السلام علیکم و رحمه الله.
حق حافظ جان حضرت خلیفه منصور عباسی و مؤید امرش.
من، یزید بن رباح؛ کم از ماه است که مقیم مدینهام و امر حضرتتان مطاع، آرام و قرار حرامِ بودنم.
چنانکه در مکتوب پیش آوردم، بعد از آن که جعفر بن محمد پنج وصی برای خود نوشت؛ تفرقه و تحزب پرجانتر بر جان علویان نشسته. مدینه حالا معجون چندرنگ فرقههاست. جماعت ناووسیه پی عبدالله ناووس گرفتهاند و منکر وفات جعفر و مدعی غیبتش شدهاند. فطحیه با عبدالله أفطح بیعت کردهاند و به حجت آن که بزرگترین فرزند جعفر است، امامش میدانند. گروهی به فرزند دیگر جعفر، محمد دیباج مشغولاند و جماعتی باور به امامت ابوابراهیم، موسی بن جعفر دارند. اسماعیلیه همچنان به سایه علم امامت اسماعیل، فرزند جعفر بن محمد میروند؛ نه انگار که سالها پیش از این وفات یافته. اندکی هم گرد محمد، پسر همان اسماعیل حلقه زدهاند. و کم از اندکی برای امامت یحیی بن سمیط، سینه چاک میدهند.
صبح را میان جدال آراءشان شام میکنم و کلامی نشنیده نمیگذارم. تا اکنون که جبههای را امید و توان توفیق نمیبینم، حکایتی بیش فهم کردم، بیفوت وقت به سمع حضرت خلیفه میرسانم.
کتاب موسی ترین به طور (داستانی از زندگی و زمانه امام هفتم حضرت امام موسی کاظم) نوشته سیدعلی شجاعی توسط انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات مذهبی، دین و اسلام
بسم الله و السلام علیکم و رحمه الله.
حق حافظ جان حضرت خلیفه منصور عباسی و مؤید امرش.
من، یزید بن رباح؛ کم از ماه است که مقیم مدینهام و امر حضرتتان مطاع، آرام و قرار حرامِ بودنم.
چنانکه در مکتوب پیش آوردم، بعد از آن که جعفر بن محمد پنج وصی برای خود نوشت؛ تفرقه و تحزب پرجانتر بر جان علویان نشسته. مدینه حالا معجون چندرنگ فرقههاست. جماعت ناووسیه پی عبدالله ناووس گرفتهاند و منکر وفات جعفر و مدعی غیبتش شدهاند. فطحیه با عبدالله أفطح بیعت کردهاند و به حجت آن که بزرگترین فرزند جعفر است، امامش میدانند. گروهی به فرزند دیگر جعفر، محمد دیباج مشغولاند و جماعتی باور به امامت ابوابراهیم، موسی بن جعفر دارند. اسماعیلیه همچنان به سایه علم امامت اسماعیل، فرزند جعفر بن محمد میروند؛ نه انگار که سالها پیش از این وفات یافته. اندکی هم گرد محمد، پسر همان اسماعیل حلقه زدهاند. و کم از اندکی برای امامت یحیی بن سمیط، سینه چاک میدهند.
صبح را میان جدال آراءشان شام میکنم و کلامی نشنیده نمیگذارم. تا اکنون که جبههای را امید و توان توفیق نمیبینم، حکایتی بیش فهم کردم، بیفوت وقت به سمع حضرت خلیفه میرسانم.