کتاب من تنها زن صحنه بودم نوشته مری بندیکت با ترجمه گلی نژادی, توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان ترجمه
«شاید برخی از شما بدانید همسر من بازیگری بازنشسته است. او یکی از ستارههای تئاتر بود تا آنکه مرا دید و تصمیم گرفت، به جای هنرپیشه بودن، خانم ماندل باشد.»
من تنها زن صحنه بودم، مری بندیکت با ترجمۀ گلینژادی، اثری در حوزۀ بیوگرافی محسوب میشود. حکایت زندگی هدی لامار؛ بانویی هنرمند که زمانی هنرپیشه ای چیره دست بود و سپس به بازیگری بزرگ در صحنه سیاست بدل شد.
«زیباترین زن جهان» چیزی نبود که برای او کافی باشد، او بلندپرواز بود و این بلندپروازی را با ثبت اختراعاتی ماندگار کرد. طراحی یک سیستم راهنما برای اژدرهای نیروهای متفقین که از طریق تغییر فرکانس مانع از ردیابی توسط دشمن میشد؛ اثری بود که باعث شد نام او در تاریخ ماندگار شود و ردپای فعالیتهای علمی او در فنآوری بلوتوث و وای فای نیز به چشم میخورد.
روایت کتاب من تنها زن صحنه بودم در هفدهم مه 1933 آغاز می شود و تا چهارم سپتامبر 1942 ادامه می یابد؛ روایتی که هم شروعی شورانگیز دارد و هم پایانی درخشان و مخاطب را با خود به لحظه های پرهیجان تاریخ می برد.
«در پایان، آیا همان شخصی شده بودم که آنان پیش از آن تصور میکردند؟ برای هر کس دیگری هدی لامار بودم. فقط صورتی زیبا و بدنی نرم. من هرگز هدی کیسلر نبودم؛ مخترعی بلندپرواز، متفکری کنجکاو و یهودی. من هرگز پشت نقشهای بسیاری که روی صحنههای خاموش و روشن بازی کردم، خود واقعیام نبودم.»
این رمان بر اساس زندگی یکی از مهمترین زنان تاریخ سینما و فرهنگ عمومی و حتی سیاست نوشته شده است و گیرایی فراوانش باعث میشود خواننده همهچیز را از دریچة ذهن لامار ببیند و با تمام وجود احساس کند.
او بیشتر از بسیاری از مدافعان حقوق زنان برای کسب حق برابری با مردان جنگیده است و کمتر نامی از او برده میشود و از این رو، این رمان همچنین بخشهای ناگفتهای از تاریخ مبارزات زنان را فاش میکند.
کتاب من تنها زن صحنه بودم نوشته مری بندیکت با ترجمه گلی نژادی, توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان ترجمه
«شاید برخی از شما بدانید همسر من بازیگری بازنشسته است. او یکی از ستارههای تئاتر بود تا آنکه مرا دید و تصمیم گرفت، به جای هنرپیشه بودن، خانم ماندل باشد.»
من تنها زن صحنه بودم، مری بندیکت با ترجمۀ گلینژادی، اثری در حوزۀ بیوگرافی محسوب میشود. حکایت زندگی هدی لامار؛ بانویی هنرمند که زمانی هنرپیشه ای چیره دست بود و سپس به بازیگری بزرگ در صحنه سیاست بدل شد.
«زیباترین زن جهان» چیزی نبود که برای او کافی باشد، او بلندپرواز بود و این بلندپروازی را با ثبت اختراعاتی ماندگار کرد. طراحی یک سیستم راهنما برای اژدرهای نیروهای متفقین که از طریق تغییر فرکانس مانع از ردیابی توسط دشمن میشد؛ اثری بود که باعث شد نام او در تاریخ ماندگار شود و ردپای فعالیتهای علمی او در فنآوری بلوتوث و وای فای نیز به چشم میخورد.
روایت کتاب من تنها زن صحنه بودم در هفدهم مه 1933 آغاز می شود و تا چهارم سپتامبر 1942 ادامه می یابد؛ روایتی که هم شروعی شورانگیز دارد و هم پایانی درخشان و مخاطب را با خود به لحظه های پرهیجان تاریخ می برد.
«در پایان، آیا همان شخصی شده بودم که آنان پیش از آن تصور میکردند؟ برای هر کس دیگری هدی لامار بودم. فقط صورتی زیبا و بدنی نرم. من هرگز هدی کیسلر نبودم؛ مخترعی بلندپرواز، متفکری کنجکاو و یهودی. من هرگز پشت نقشهای بسیاری که روی صحنههای خاموش و روشن بازی کردم، خود واقعیام نبودم.»
این رمان بر اساس زندگی یکی از مهمترین زنان تاریخ سینما و فرهنگ عمومی و حتی سیاست نوشته شده است و گیرایی فراوانش باعث میشود خواننده همهچیز را از دریچة ذهن لامار ببیند و با تمام وجود احساس کند.
او بیشتر از بسیاری از مدافعان حقوق زنان برای کسب حق برابری با مردان جنگیده است و کمتر نامی از او برده میشود و از این رو، این رمان همچنین بخشهای ناگفتهای از تاریخ مبارزات زنان را فاش میکند.