کتاب مفاهیم سازه برای معماران نوشته دکتر محمود گلابچی، مجتبی امیری توسط انتشارات دانشگاه پارس به چاپ رسیده است. موضوع کتاب شامل معماری, مهندسی معماری, ساختمان سازه, عنصر سازهای کابل, استحکام و کیفیت سازه می باشد.
سازه و معماری میتوانند به شیوههای مختلفی با یکدیگر مرتبط باشند. عدم وجود ارتباط مناسب میان سازه و معماری میتواند مشکلات و نواقص متعددی را در مراحل طراحی و اجرای ساختمان ایجاد نماید. این مشکلات طیف وسیعی از برتری کامل سازه بر معماری در مراحل طراحی تا نادیدهگرفتن کامل ضرورتهای سازهای در تعیینشکل و مشخصات اجرایی ساختمان را دربر میگیرد.این امر که آگاهی نسبت به نقش سازه برای درک معماری ضروری است از دیرباز مورد قبول بوده است. ویتروویوس در زمان پایهگذاری امپراطوری روم سه جزء اساسی معماری را با عناوین venustas، utilitas و firmitas شناسایی کرد و سر هنری وتن، در قرن هفدهم آنها را به Firmness (استحکام)، Commodity (قابل استفاده بودن، سودمند) و Delight (مایه شعف) ترجمه کرد.استحکام پایهایترین کیفیت مورد انتظار از ساختمان است و به توانایی ساختمان در حفظ تمامیت کالبدی آن و بقا بهعنوان یک پدیده فیزیکی مربوط میشود. آن بخش از ساختمان که نیاز به استحکام (Firmness) را تأمین میکند سازه است.
سازه جزء اساسی ساختمان است؛ بدون سازه، ساختمانی وجود نخواهد داشت و بنابراین سایر کیفیتها نیز حاصل نخواهد شد.سازه بخشی از ساختمان است که نقش آن حفظ پایداری ساختمان تحت تأثیر نیروها، بارها و عوامل محیطی است که در معرض آن قرار میگیرد. مهم آن است که کل سازه (یا بخشی از آن) در زمانی که در معرض چنین نیروها و بارهایی قرار میگیرد، فرو نریزد، نشکند و به مقدار غیرقابل قبولی تغییرشکل ندهد.سادهترین راه توصیف عملکرد یک سازه معماری این است که سازه را قسمتی از بنا بدانیم که در برابر بارهای وارده مقاومت میکند.
کتاب مفاهیم سازه برای معماران نوشته دکتر محمود گلابچی، مجتبی امیری توسط انتشارات دانشگاه پارس به چاپ رسیده است. موضوع کتاب شامل معماری, مهندسی معماری, ساختمان سازه, عنصر سازهای کابل, استحکام و کیفیت سازه می باشد.
سازه و معماری میتوانند به شیوههای مختلفی با یکدیگر مرتبط باشند. عدم وجود ارتباط مناسب میان سازه و معماری میتواند مشکلات و نواقص متعددی را در مراحل طراحی و اجرای ساختمان ایجاد نماید. این مشکلات طیف وسیعی از برتری کامل سازه بر معماری در مراحل طراحی تا نادیدهگرفتن کامل ضرورتهای سازهای در تعیینشکل و مشخصات اجرایی ساختمان را دربر میگیرد.این امر که آگاهی نسبت به نقش سازه برای درک معماری ضروری است از دیرباز مورد قبول بوده است. ویتروویوس در زمان پایهگذاری امپراطوری روم سه جزء اساسی معماری را با عناوین venustas، utilitas و firmitas شناسایی کرد و سر هنری وتن، در قرن هفدهم آنها را به Firmness (استحکام)، Commodity (قابل استفاده بودن، سودمند) و Delight (مایه شعف) ترجمه کرد.استحکام پایهایترین کیفیت مورد انتظار از ساختمان است و به توانایی ساختمان در حفظ تمامیت کالبدی آن و بقا بهعنوان یک پدیده فیزیکی مربوط میشود. آن بخش از ساختمان که نیاز به استحکام (Firmness) را تأمین میکند سازه است.
سازه جزء اساسی ساختمان است؛ بدون سازه، ساختمانی وجود نخواهد داشت و بنابراین سایر کیفیتها نیز حاصل نخواهد شد.سازه بخشی از ساختمان است که نقش آن حفظ پایداری ساختمان تحت تأثیر نیروها، بارها و عوامل محیطی است که در معرض آن قرار میگیرد. مهم آن است که کل سازه (یا بخشی از آن) در زمانی که در معرض چنین نیروها و بارهایی قرار میگیرد، فرو نریزد، نشکند و به مقدار غیرقابل قبولی تغییرشکل ندهد.سادهترین راه توصیف عملکرد یک سازه معماری این است که سازه را قسمتی از بنا بدانیم که در برابر بارهای وارده مقاومت میکند.