کتاب مجوس نوشته جان فاولز ترجمه پیمان خاکسار توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است
موضوع کتاب:رمان,رمان های انگلیسی,داستان های انگلیسی
از ابتدای کتاب تا زمانی که ما با شخصیت کنخیس روبهرو میشویم همهچیز در داستان خوب پیش میرود اما کمی بعد از آشنایی با کنخیس و بازیهای او، ما به عنوان خواننده کتاب، شروع میکنیم به دنبال «چرا»هایی که داستان بازی کنخیس را درک کنیم. چرا کنخیس باید کسی را که تا حالا ندیده است به این شکل به بازی بگیرد؟ هدف این کارها چیست و اصولا چرا نیکلاس؟ و دهها سوال دیگر که هیچکدام پاسخ داده نمیشوند مگر در آخرین صفحات کتاب. اما در این میان ما به عنوان خواننده با نیکلاس همراه هستیم. شخصیتی که به هیچ وجه قابل درک نیست. حتی نمیتوان به او اعتماد کرد. دلیل و منطق یا فلسفه خاصی در کارهای نیکلاس دیده نمیشود و من شخصا به هیچ وجه درک نمیکردم که چرا همچنان در بازی کنخیس مانده است.
این موضوع و ضعفهای دیگر داستان همچنان ذهن خواننده را اذیت میکند تا اینکه زنی وارد بازی میشود و طبیعتا چون نیکلاس یک هوسباز است به دنبال او روانه میشود. این شاید تنها دلیل مشخصی باشد که نیکلاس بازی کنخیس را رها نمیکند. اما همانطور که اشاره شد، ما در این بازی در کنار نیکلاس هستیم و او یک راوی غیرقابل اعتماد و حتی میتوان گفت احمق است. تقریبا 99 درصد تصمیمهای او که خواننده را نیز همراه خود میکشد اشتباه است و فقط باعث گمراهی میشود. دنبال کردن یک بازی با معماهای بسیار زیاد به همراه یک هوسباز به معنای واقعی کلمه خارج از حوصله من است.
در کنار همه اینها باید به ترجمه کتاب اشاره کرد. ترجمهای که حتی اگر متخصص نباشید به راحتی میتوانید تشخیص دهید که به هیچ وجه یک ترجمه خوب نیست. ترجمه این رمان حتی نزدیک خوب هم نیست و سانسورهای احتمالی کار را دوچندان سخت میکند. مخصوصا وقتی که به قیمت کتاب فکر میکنیم.
نویسنده هم بعد از مدتی در کتاب مجوس تغییراتی ایجاد کرد و یک نسخه بازنگری شده منتشر کرد چرا که با وجود استقبال زیاد بسیاری گفته بودند از این کتاب راضی نیستند! در نظر بگیرید که نظرات خوانندگان در حدی بوده است که خود جان فاولز تصمیم گرفته است صحنههایی از کتاب را کم و زیاد کند! ترجمه این رمان بر اساس نسخه اول کتاب است و مترجم در پایان دلیل خود را برای اینکار شرح داده است.
اما یک سوال: آیا این کتاب هیچ نقطه قوتی ندارد؟ -البته که دارد. یک رمان تقریبا 800 صفحهای اگر نکته مثبتی نداشته باشد هیچ خوانندهای نمیتواند آن را تا انتها بخواند. در قسمتهایی از رمان کنخیس داستانهایی درباره جنگ تعریف میکند که میتوان به شکل داستان کوتاهی در دل رمان به آن نگاه کرد که از حق نگذریم داستانهای خوبی هم بودند. همچنین تولد یک معما از دل یک داستان و معمای دیگر تحسینبرانگیز بود اما در مقابل وارد شدن نیکلاس به این معماها احمقانه بود. در کل از یک جایی به بعد شخصا دنبال این بودم که بفهمم هدف کتاب چی بود. میخواستم بدانم با خواندن این کتاب که اینقدر از آن تعریف میکردند چه چیزی نصیبم میشود. اما وقتی که پایان کتاب رسیدم فقط احساس پشیمانی داشتم. به خودم میگفتم نباید این کتاب را با این ترجمه میخواندم. (و وقتی به قیمت کتاب فکر میکردم بیشتر پشیمان میشدم!)
نکته آخر اینکه اطلاع داشتن از اساطیر یونان باستان و کتابهای شکسپیر میتواند کمک زیادی به فهم اتفاقات کتاب بکند. هر چند که برای درک کتاب راهگشا نیستند اما در طول خواندن رمان میتواند مفید باشد.
مجوس را همراه کلکسیونر و زن فرانسوی شاهکار جان فاولز و از مهم ترین رمان های قرن بیستم می دانند.سال 2003 در نظرسنجی مشهور بیگ رید که به منظور انتخاب محبوب ترین کتاب ها نزد انگلیسی ها برگزار شد،مجوس به فهرست صد کتاب برتر راه پیدا کرد.در کناری آثار چون آرزوهای بزرگ،جنایات و مکافات ،آناکارنینا و اولیس.شما به دنیاهای دیگه سفر می کنید؟..بله ،من به دنیاهای دیگه سفر می کنم..لبوانم را گذاشتم روی میز و یک سیگار درآوردم و قبل از این که دوباره شروع کنم به حرف زدن ،روشنش کردم.سفر جسمانی؟...اگر بتوانی به من بگی جسم کجا تموم می شه و ذهن کجا شروع،اون وقت جوابت رو می دم....
کتاب مجوس نوشته جان فاولز ترجمه پیمان خاکسار توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است
موضوع کتاب:رمان,رمان های انگلیسی,داستان های انگلیسی
از ابتدای کتاب تا زمانی که ما با شخصیت کنخیس روبهرو میشویم همهچیز در داستان خوب پیش میرود اما کمی بعد از آشنایی با کنخیس و بازیهای او، ما به عنوان خواننده کتاب، شروع میکنیم به دنبال «چرا»هایی که داستان بازی کنخیس را درک کنیم. چرا کنخیس باید کسی را که تا حالا ندیده است به این شکل به بازی بگیرد؟ هدف این کارها چیست و اصولا چرا نیکلاس؟ و دهها سوال دیگر که هیچکدام پاسخ داده نمیشوند مگر در آخرین صفحات کتاب. اما در این میان ما به عنوان خواننده با نیکلاس همراه هستیم. شخصیتی که به هیچ وجه قابل درک نیست. حتی نمیتوان به او اعتماد کرد. دلیل و منطق یا فلسفه خاصی در کارهای نیکلاس دیده نمیشود و من شخصا به هیچ وجه درک نمیکردم که چرا همچنان در بازی کنخیس مانده است.
این موضوع و ضعفهای دیگر داستان همچنان ذهن خواننده را اذیت میکند تا اینکه زنی وارد بازی میشود و طبیعتا چون نیکلاس یک هوسباز است به دنبال او روانه میشود. این شاید تنها دلیل مشخصی باشد که نیکلاس بازی کنخیس را رها نمیکند. اما همانطور که اشاره شد، ما در این بازی در کنار نیکلاس هستیم و او یک راوی غیرقابل اعتماد و حتی میتوان گفت احمق است. تقریبا 99 درصد تصمیمهای او که خواننده را نیز همراه خود میکشد اشتباه است و فقط باعث گمراهی میشود. دنبال کردن یک بازی با معماهای بسیار زیاد به همراه یک هوسباز به معنای واقعی کلمه خارج از حوصله من است.
در کنار همه اینها باید به ترجمه کتاب اشاره کرد. ترجمهای که حتی اگر متخصص نباشید به راحتی میتوانید تشخیص دهید که به هیچ وجه یک ترجمه خوب نیست. ترجمه این رمان حتی نزدیک خوب هم نیست و سانسورهای احتمالی کار را دوچندان سخت میکند. مخصوصا وقتی که به قیمت کتاب فکر میکنیم.
نویسنده هم بعد از مدتی در کتاب مجوس تغییراتی ایجاد کرد و یک نسخه بازنگری شده منتشر کرد چرا که با وجود استقبال زیاد بسیاری گفته بودند از این کتاب راضی نیستند! در نظر بگیرید که نظرات خوانندگان در حدی بوده است که خود جان فاولز تصمیم گرفته است صحنههایی از کتاب را کم و زیاد کند! ترجمه این رمان بر اساس نسخه اول کتاب است و مترجم در پایان دلیل خود را برای اینکار شرح داده است.
اما یک سوال: آیا این کتاب هیچ نقطه قوتی ندارد؟ -البته که دارد. یک رمان تقریبا 800 صفحهای اگر نکته مثبتی نداشته باشد هیچ خوانندهای نمیتواند آن را تا انتها بخواند. در قسمتهایی از رمان کنخیس داستانهایی درباره جنگ تعریف میکند که میتوان به شکل داستان کوتاهی در دل رمان به آن نگاه کرد که از حق نگذریم داستانهای خوبی هم بودند. همچنین تولد یک معما از دل یک داستان و معمای دیگر تحسینبرانگیز بود اما در مقابل وارد شدن نیکلاس به این معماها احمقانه بود. در کل از یک جایی به بعد شخصا دنبال این بودم که بفهمم هدف کتاب چی بود. میخواستم بدانم با خواندن این کتاب که اینقدر از آن تعریف میکردند چه چیزی نصیبم میشود. اما وقتی که پایان کتاب رسیدم فقط احساس پشیمانی داشتم. به خودم میگفتم نباید این کتاب را با این ترجمه میخواندم. (و وقتی به قیمت کتاب فکر میکردم بیشتر پشیمان میشدم!)
نکته آخر اینکه اطلاع داشتن از اساطیر یونان باستان و کتابهای شکسپیر میتواند کمک زیادی به فهم اتفاقات کتاب بکند. هر چند که برای درک کتاب راهگشا نیستند اما در طول خواندن رمان میتواند مفید باشد.
مجوس را همراه کلکسیونر و زن فرانسوی شاهکار جان فاولز و از مهم ترین رمان های قرن بیستم می دانند.سال 2003 در نظرسنجی مشهور بیگ رید که به منظور انتخاب محبوب ترین کتاب ها نزد انگلیسی ها برگزار شد،مجوس به فهرست صد کتاب برتر راه پیدا کرد.در کناری آثار چون آرزوهای بزرگ،جنایات و مکافات ،آناکارنینا و اولیس.شما به دنیاهای دیگه سفر می کنید؟..بله ،من به دنیاهای دیگه سفر می کنم..لبوانم را گذاشتم روی میز و یک سیگار درآوردم و قبل از این که دوباره شروع کنم به حرف زدن ،روشنش کردم.سفر جسمانی؟...اگر بتوانی به من بگی جسم کجا تموم می شه و ذهن کجا شروع،اون وقت جوابت رو می دم....