کتاب مجموعه اشعار رهی معیری نوشته رهی معیری, توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است
موضوع کتاب شامل ادبیات فارسی, شعر معاصر فارسی, مجموعه اشعار میباشد.
(کاش امشبم آن شمع طرب می آمد، وین روز مفارفت به شب می آمد، آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست، ای کاش که جان ما به لب می آمد)، با چاپ این شعر نام رهی معیری پا به عرصه ی پهناور شعر پارسی نهاد که تا آخر عمر به قول علی دشتی نویسنده و شعرشناس نامدار یکی از چهار شاعر غزلسرای برجسته ی ایران به شمار می رفت. رهی معیری در عرصه ی ترانه سرایی نیز از شیدا و عارف و بهار دست کمی نداشت. او به تصنیف ها و ترانه ها روح و جان تازه بخشید و با آهنگ سازان بزرگ و نامداری چون رضا و مرتضی محجوبی و ابوالحسن صبا و روح اله خالقی در امر موسیقی همکاری می کرد و در معیت زنده یاد داود پیرنیا سال ها در برنامه ی موسیقی گل ها حضور داشت. شعرها و ترانه های رهی معیری که با صدای خوانندگان برجسته ای چون بدیع زاده، غلام حسین بنان و نیز محمدرضا شجریان به گوش جان ها می رسید، در بین خواص و عوام بر سر زبان ها افتاد و با ضبط در صفحات و نوارها نام او را به آن سوی مرزهای افغانستان ، تاجیکستان و هندوستان برد و...
آبِ بقا کجا و لبِ نوشِ او کجا؟ آتش کجا و گرمىِ آغوشِ او کجا؟
سیمین و تابناک بود روىِ مه، ولى سیمینه مه کجا و بُناگوشِ او کجا؟
دارد لبى که مستى جاوید مىدهد میناىِ مى کجا و لبِ نوشِ او کجا؟
خفتم به یادِ یار در آغوشِ گُل ولى آغوشِگُل کجا و بر و دوشِ او کجا؟
بىسوزِ عشق سازِ سخن چون کُند رهى؟ بانگِ طرب کجا، لبِ خاموشِ او کجا؟
کتاب مجموعه اشعار رهی معیری نوشته رهی معیری, توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است
موضوع کتاب شامل ادبیات فارسی, شعر معاصر فارسی, مجموعه اشعار میباشد.
(کاش امشبم آن شمع طرب می آمد، وین روز مفارفت به شب می آمد، آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست، ای کاش که جان ما به لب می آمد)، با چاپ این شعر نام رهی معیری پا به عرصه ی پهناور شعر پارسی نهاد که تا آخر عمر به قول علی دشتی نویسنده و شعرشناس نامدار یکی از چهار شاعر غزلسرای برجسته ی ایران به شمار می رفت. رهی معیری در عرصه ی ترانه سرایی نیز از شیدا و عارف و بهار دست کمی نداشت. او به تصنیف ها و ترانه ها روح و جان تازه بخشید و با آهنگ سازان بزرگ و نامداری چون رضا و مرتضی محجوبی و ابوالحسن صبا و روح اله خالقی در امر موسیقی همکاری می کرد و در معیت زنده یاد داود پیرنیا سال ها در برنامه ی موسیقی گل ها حضور داشت. شعرها و ترانه های رهی معیری که با صدای خوانندگان برجسته ای چون بدیع زاده، غلام حسین بنان و نیز محمدرضا شجریان به گوش جان ها می رسید، در بین خواص و عوام بر سر زبان ها افتاد و با ضبط در صفحات و نوارها نام او را به آن سوی مرزهای افغانستان ، تاجیکستان و هندوستان برد و...
آبِ بقا کجا و لبِ نوشِ او کجا؟ آتش کجا و گرمىِ آغوشِ او کجا؟
سیمین و تابناک بود روىِ مه، ولى سیمینه مه کجا و بُناگوشِ او کجا؟
دارد لبى که مستى جاوید مىدهد میناىِ مى کجا و لبِ نوشِ او کجا؟
خفتم به یادِ یار در آغوشِ گُل ولى آغوشِگُل کجا و بر و دوشِ او کجا؟
بىسوزِ عشق سازِ سخن چون کُند رهى؟ بانگِ طرب کجا، لبِ خاموشِ او کجا؟