کتاب مثنوی معنوی دوره 2 جلدی( نسخه نیکلسون) نوشته مولانا جلال الدین محمد مولوی, توسط انتشارات کتابسرای میردشتی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات فارسی، شعر فارسی، مثنوی معنوی، ادبیات معاصر, کتاب نفیس میباشد.
مولای روم، مولانا، مولوی، رومی یا به هر نام دیگری او را بخوانیم، یکی از چهار رکن اساسی زبان و ادبیات پارسی است که نام او نه در ایران، که در پهنه گیتی میدرخشد. هشتم مهر ماه، روز ملی این شاعر گرانقدر است که بی شک میتوان او را در عرصه عرفان و اشعار عارفانه عاشقانه، شاخصترین دانست.مولانا جلال الدین بلخی در لفظ افغان ها، مولانا جلال الدین رومی در زبان ترک ها و رومیِ اروپاییان و فرهنگ غرب، همان کسی است که ما او را به نام «مولانا» میشناسیم و نقش بسزایی در شکل گیری مفاهیم عرفانی در ادبیات ما دارد.
نام کامل او «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» است و در ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری در شهر بلخ خراسان دیده به جهان گشود. پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطانالعلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسبت خرقه او به احمد غزالی میرسید، اما اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی میدانست. سخنوری و علاقه مردم بلخ به وی تا حدی بود که حتی سلطان محمد خوارزمشاه را نیز علیه او برانگیخت. سلطان العلما در سال ۶۱۰ و مصادف با حمله چنگیزخان به بلخ از آن شهر کوچ کرد و به قصد حج، به بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج به شام رفت. در این سفر، فرزندش نیز او را همراهی میکرد و گفته میشود که در مسیر این سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستوده و کتاب اسرارنامه را به او هدیه داد. پس از مدتی اقامت در شام، به دعوت علاءالدین کیقبادی به قونیه رفت و تا زمان مرگ خود، حدود سال ۶۲۸ هجری قمری در همان شهر ماند و سپس در همان شهر نیز به خاک سپرده شد.
پس از فوت بهاءالدین ولد، شاگردان وی از جمله سید برهانالدین محقق ترمذی که از مریدان پاکدل او بود، به مولانا روی آورده و آنچه را از پدرش آموخته بودند به وی آموختند تا خلف صدق پدر باشد و راه او را در هدایت و ارشاد مردم پیش گیرد. مولانا به دستور سید برهان الدین به ریاضت پرداخت و به تشویق او برای تکمیل معلوماتش رنج سفر به حلب را بر خود هموار نمود تا در این شهر علم فقه را از کمال الدین فرا گیرد. پس از مدتی عازم دشمق شد تا از خلال دیدار با محی الدین عربی، از عرفان و اندیشه های او نیز بهره مند گردد. پس از بازگشت به قونیه و بعد از مرگ محقق، به مدت ۵ سال به تدریس علوم دینی پرداخت که ماحصل آن تربیت ۴۰۰ شاگرد بود.
کتاب مثنوی معنوی دوره 2 جلدی( نسخه نیکلسون) نوشته مولانا جلال الدین محمد مولوی, توسط انتشارات کتابسرای میردشتی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات فارسی، شعر فارسی، مثنوی معنوی، ادبیات معاصر, کتاب نفیس میباشد.
مولای روم، مولانا، مولوی، رومی یا به هر نام دیگری او را بخوانیم، یکی از چهار رکن اساسی زبان و ادبیات پارسی است که نام او نه در ایران، که در پهنه گیتی میدرخشد. هشتم مهر ماه، روز ملی این شاعر گرانقدر است که بی شک میتوان او را در عرصه عرفان و اشعار عارفانه عاشقانه، شاخصترین دانست.مولانا جلال الدین بلخی در لفظ افغان ها، مولانا جلال الدین رومی در زبان ترک ها و رومیِ اروپاییان و فرهنگ غرب، همان کسی است که ما او را به نام «مولانا» میشناسیم و نقش بسزایی در شکل گیری مفاهیم عرفانی در ادبیات ما دارد.
نام کامل او «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» است و در ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری در شهر بلخ خراسان دیده به جهان گشود. پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطانالعلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسبت خرقه او به احمد غزالی میرسید، اما اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی میدانست. سخنوری و علاقه مردم بلخ به وی تا حدی بود که حتی سلطان محمد خوارزمشاه را نیز علیه او برانگیخت. سلطان العلما در سال ۶۱۰ و مصادف با حمله چنگیزخان به بلخ از آن شهر کوچ کرد و به قصد حج، به بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج به شام رفت. در این سفر، فرزندش نیز او را همراهی میکرد و گفته میشود که در مسیر این سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستوده و کتاب اسرارنامه را به او هدیه داد. پس از مدتی اقامت در شام، به دعوت علاءالدین کیقبادی به قونیه رفت و تا زمان مرگ خود، حدود سال ۶۲۸ هجری قمری در همان شهر ماند و سپس در همان شهر نیز به خاک سپرده شد.
پس از فوت بهاءالدین ولد، شاگردان وی از جمله سید برهانالدین محقق ترمذی که از مریدان پاکدل او بود، به مولانا روی آورده و آنچه را از پدرش آموخته بودند به وی آموختند تا خلف صدق پدر باشد و راه او را در هدایت و ارشاد مردم پیش گیرد. مولانا به دستور سید برهان الدین به ریاضت پرداخت و به تشویق او برای تکمیل معلوماتش رنج سفر به حلب را بر خود هموار نمود تا در این شهر علم فقه را از کمال الدین فرا گیرد. پس از مدتی عازم دشمق شد تا از خلال دیدار با محی الدین عربی، از عرفان و اندیشه های او نیز بهره مند گردد. پس از بازگشت به قونیه و بعد از مرگ محقق، به مدت ۵ سال به تدریس علوم دینی پرداخت که ماحصل آن تربیت ۴۰۰ شاگرد بود.