کتاب ماری آنتوانت نوشته پیر نزلف ترجمه ذبیح الله منصوری توسط انتشارات تاو به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان تاریخی
کتاب پیش رو اثری تاریخی است با جذابیت و شیرینی بیشتری از یک رمان تاریخی معمولی که در آن سرگذشت ها از واقعیت برخاسته اند و گاهی برای خلق جنبه ادبی و روانی بیشتر با تخیل نویسنده گره خورده اند. در این اثر شرح حال یکی از زنان نام آشنای تاریخ یعنی ماری آنتوانت، ملکه فرانسه، را از دوران کودکی تا واپسین لحظات زندگی اش می خوانیم و با قلم هنرمند پیر نزلف همراه می شویم تا حوادث تاریخی معاصر با زندگی این بانوی فرانسوی را که از مهم ترین شان وقایع انقلاب فرانسه است از نظر بگذرانیم.
لویی شانزدهم تصور می کرد که بر اثر مرور زمان، آنتوانت مسئله عزل تورگو و وزرای دیگر را فراموش خواهد نمود ولی غافل از اینکه وقتی آنتوانت تصمیم به کاری گرفت محال است که منصرف شود و تا به مقصود نرسد آرام نمی گیرد. هر روز آنتوانت به لویی شانزدهم فشار می آورد که چرا به قول خود وفا نکرده و تورگو را معزول ننموده است و هر روز لویی شانزدهم مجبور بود عذری بیاورد و بگوید صبر کنید.
عاقبت تورگو، وزیر دارائی، تصویب نامه ای را در شورای دولتی صادر کرد که طی آن به درآمد اهل کلیسا لطمه وارد می آمد. اهل کلیسا بر اثر این تصویب نامه فریاد اعتراض بلند کردند و گفتند که تورگو کمر به خصومت با روحانیون مسیحی بسته است. لویی شانزدهم در اختلاف بین اهل کلیسا و وزیر دارایی بی طرف بود اما از این موضوع استفاده کرد و تصمیم گرفت طبق تمایل آنتوانت وزرایی را که با او مخالف بودند از کار برکنار کند.چند نفر از وزیران به محض اینکه شنیدند پادشاه فرانسه از آنها ناراضی شده استعفا دادند ولی تورگو حاضر به استعفا نشد، چون خیلی به نفوذ خود اتکا داشت؛ تا اینکه لویی شانزدهم به او گفت که استعفا بدهد و او هم مستعفی شد و رفت، ولی مورپا چون با آنتوانت مخالفت علنی نکرده بود، توانست مقام خود را حفظ نماید.
مورخینی که تاریخ انقلاب فرانسه را نوشته اند یکی از علل انقلاب را همین موضوع می دانند؛ چون تورگو، وزیر دارائی، قطع نظر اینکه امور دارایی کشور را منظم کرد، بین مردم محبوبیت داشت. ملت فرانسه این مرد را به چشم کسی که خواهان بهبود وضع زندگی اوست می نگریست و عزل وی را از طرف آنتوانت به منزله یک مخالفت شدید علیه خود دید. آنتوانت که از وزیران مخالف آسوده شده بود از شادی در پوست نمی گنجید. روز و شب او صرف تفریح می شد و به اتفاق خانم پولین یاک و داراتوا و چند نفر از دوستان، دائم مشغول خوش گذرانی بود.
کتاب ماری آنتوانت نوشته پیر نزلف ترجمه ذبیح الله منصوری توسط انتشارات تاو به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان تاریخی
کتاب پیش رو اثری تاریخی است با جذابیت و شیرینی بیشتری از یک رمان تاریخی معمولی که در آن سرگذشت ها از واقعیت برخاسته اند و گاهی برای خلق جنبه ادبی و روانی بیشتر با تخیل نویسنده گره خورده اند. در این اثر شرح حال یکی از زنان نام آشنای تاریخ یعنی ماری آنتوانت، ملکه فرانسه، را از دوران کودکی تا واپسین لحظات زندگی اش می خوانیم و با قلم هنرمند پیر نزلف همراه می شویم تا حوادث تاریخی معاصر با زندگی این بانوی فرانسوی را که از مهم ترین شان وقایع انقلاب فرانسه است از نظر بگذرانیم.
لویی شانزدهم تصور می کرد که بر اثر مرور زمان، آنتوانت مسئله عزل تورگو و وزرای دیگر را فراموش خواهد نمود ولی غافل از اینکه وقتی آنتوانت تصمیم به کاری گرفت محال است که منصرف شود و تا به مقصود نرسد آرام نمی گیرد. هر روز آنتوانت به لویی شانزدهم فشار می آورد که چرا به قول خود وفا نکرده و تورگو را معزول ننموده است و هر روز لویی شانزدهم مجبور بود عذری بیاورد و بگوید صبر کنید.
عاقبت تورگو، وزیر دارائی، تصویب نامه ای را در شورای دولتی صادر کرد که طی آن به درآمد اهل کلیسا لطمه وارد می آمد. اهل کلیسا بر اثر این تصویب نامه فریاد اعتراض بلند کردند و گفتند که تورگو کمر به خصومت با روحانیون مسیحی بسته است. لویی شانزدهم در اختلاف بین اهل کلیسا و وزیر دارایی بی طرف بود اما از این موضوع استفاده کرد و تصمیم گرفت طبق تمایل آنتوانت وزرایی را که با او مخالف بودند از کار برکنار کند.چند نفر از وزیران به محض اینکه شنیدند پادشاه فرانسه از آنها ناراضی شده استعفا دادند ولی تورگو حاضر به استعفا نشد، چون خیلی به نفوذ خود اتکا داشت؛ تا اینکه لویی شانزدهم به او گفت که استعفا بدهد و او هم مستعفی شد و رفت، ولی مورپا چون با آنتوانت مخالفت علنی نکرده بود، توانست مقام خود را حفظ نماید.
مورخینی که تاریخ انقلاب فرانسه را نوشته اند یکی از علل انقلاب را همین موضوع می دانند؛ چون تورگو، وزیر دارائی، قطع نظر اینکه امور دارایی کشور را منظم کرد، بین مردم محبوبیت داشت. ملت فرانسه این مرد را به چشم کسی که خواهان بهبود وضع زندگی اوست می نگریست و عزل وی را از طرف آنتوانت به منزله یک مخالفت شدید علیه خود دید. آنتوانت که از وزیران مخالف آسوده شده بود از شادی در پوست نمی گنجید. روز و شب او صرف تفریح می شد و به اتفاق خانم پولین یاک و داراتوا و چند نفر از دوستان، دائم مشغول خوش گذرانی بود.