کتاب مادر عشق و دیگر هیچ نوشته جمال میرصادقی، توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات, ادبیات داستانی, رمان ایرانی, داستان جهان و جهان داستان میباشد.
در ابتدای کتاب و پیش از شروع داستان، توضیحاتی نوشته و در آن به این شکل از داستان نویسی پرداخته است. او در یادداشتش اشاره کرده که در آمریکا اخیرا رایج شده که برخی نویسندگان، داستان های کوتاه را به هم پیوند می زنند و به صورت رمان درمی آورند و نام این ساختار ترکیبی را «رمانی کردن داستان کوتاه» گذاشته اند. و البته همان طور که خود او هم اشاره کرده، این شیوه از داستان نوشتن چندان هم تازه نیست و می توان سابقه آن را در آثار نویسندگانی مثل کاترین منسفیلد، شرود اندرسن، جیمز جویس، ویلیام فاکنر و ارنست همینگوی پی گرفت. او به مقاله ای از جولیا کامیزلین اشاره کرده که در بخشی از آن آمده: «تفاوت میان حال با گذشته در این است که نویسنده های امروزی به دلایل متفاوتی از به هم پیوستن داستان ها استفاده می کنند: « ما شاید ششصد یا بیشتر دانشگاه داریم که مدارک گوناگونی در رشته نگارش خلاقه به دانشجوها اهداء می کنند. برای دانشجویان خیلی دشوار است که دو سال را وقف نوشتن رمان کنند.
بنابراین به نوشتن داستان کوتاه رو می آورند، بعد به این نتیجه می رسند که اگر یک سری داستان کوتاه بنویسند که از نظر موضوع یا شخصیت به نحوی به هم پیوسته باشند، آن وقت می توانند آن ها را به صورت مجموعه ای انتشار دهند. شاید خواننده ها به این مجموعه به عنوان رمان نگاه کنند». میرصادقی در ادامه به این موضوع اشاره می کند که اولین بار در ایران او با نوشتن رمان داستان کوتاه «زندگی را به آواز بخوان» به سراغ این ساختار ترکیبی رفته و رمان داستان کوتاه «مادر، عشق و دیگر هیچ» نیز دربرگیرنده ویژگی های این گونه از داستان نویسی است: «چنین اثری حکم پارچه چهل تکه ای را دارد که از پارچه های رنگ وارنگ به هم آمده اند و مجموعه واحدی را درست کرده اند. تکه هایی از زندگی شخصیتی از کودکی تا مرحله تحول یافته ای کنار هم آمده و رمان داستان کوتاه «مادر، عشق و دیگر هیچ» را به وجود آورده است».
کتاب مادر عشق و دیگر هیچ نوشته جمال میرصادقی، توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات, ادبیات داستانی, رمان ایرانی, داستان جهان و جهان داستان میباشد.
در ابتدای کتاب و پیش از شروع داستان، توضیحاتی نوشته و در آن به این شکل از داستان نویسی پرداخته است. او در یادداشتش اشاره کرده که در آمریکا اخیرا رایج شده که برخی نویسندگان، داستان های کوتاه را به هم پیوند می زنند و به صورت رمان درمی آورند و نام این ساختار ترکیبی را «رمانی کردن داستان کوتاه» گذاشته اند. و البته همان طور که خود او هم اشاره کرده، این شیوه از داستان نوشتن چندان هم تازه نیست و می توان سابقه آن را در آثار نویسندگانی مثل کاترین منسفیلد، شرود اندرسن، جیمز جویس، ویلیام فاکنر و ارنست همینگوی پی گرفت. او به مقاله ای از جولیا کامیزلین اشاره کرده که در بخشی از آن آمده: «تفاوت میان حال با گذشته در این است که نویسنده های امروزی به دلایل متفاوتی از به هم پیوستن داستان ها استفاده می کنند: « ما شاید ششصد یا بیشتر دانشگاه داریم که مدارک گوناگونی در رشته نگارش خلاقه به دانشجوها اهداء می کنند. برای دانشجویان خیلی دشوار است که دو سال را وقف نوشتن رمان کنند.
بنابراین به نوشتن داستان کوتاه رو می آورند، بعد به این نتیجه می رسند که اگر یک سری داستان کوتاه بنویسند که از نظر موضوع یا شخصیت به نحوی به هم پیوسته باشند، آن وقت می توانند آن ها را به صورت مجموعه ای انتشار دهند. شاید خواننده ها به این مجموعه به عنوان رمان نگاه کنند». میرصادقی در ادامه به این موضوع اشاره می کند که اولین بار در ایران او با نوشتن رمان داستان کوتاه «زندگی را به آواز بخوان» به سراغ این ساختار ترکیبی رفته و رمان داستان کوتاه «مادر، عشق و دیگر هیچ» نیز دربرگیرنده ویژگی های این گونه از داستان نویسی است: «چنین اثری حکم پارچه چهل تکه ای را دارد که از پارچه های رنگ وارنگ به هم آمده اند و مجموعه واحدی را درست کرده اند. تکه هایی از زندگی شخصیتی از کودکی تا مرحله تحول یافته ای کنار هم آمده و رمان داستان کوتاه «مادر، عشق و دیگر هیچ» را به وجود آورده است».