کتاب علف شبانه نوشته پاتریک مودیانو ترجمه شبنم درویش توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان، داستان های خارجی، رمان خارجی
در طول همهٔ این سالها، بارها فکر کردهام ممکن است بتوانم آن دستنوشته را بازیابم، مثل یادگاریای که دوباره پیدایش میکنند ــ یکی از چیزهای گرهخورده با لحظهای از زندگیتان: گل خشکشده، گشنیز چهاربرگ. اما دیگر به یاد نداشتم خانهٔ ییلاقی کجا بود. و هنگام ورق زدن دفترچهیادداشت قدیمی سیاهرنگ، یکجور تنبلی و دلهره را در خودم حس میکردم، هر چند، خیلی طول کشید تا اسم روستا و شمارهتلفن را داخلش پیدا کنم، بس که با حروف ریز نوشته شده بودند.
امروز، دیگر از این دفترچهیادداشت سیاهرنگ ترسی ندارم. کمکم میکند تا گذشتهام را وارسی کنم و این اصطلاح میخنداندم. این عنوان رمانی است: مردی که گذشتهاش را وارسی میکند، آن را در کتابخانهٔ خانهٔ ییلاقی پیدا کرده بودم ــ از بین چند قفسهٔ کتاب کنار یکی از پنجرههای اتاقنشیمن. گذشته؟ بههیچوجه، این نه به گذشته، که به وقایع فرعی یک زندگی خیالی و بیزمان مربوط میشود که آن را، صفحهبهصفحه، از زندگی غمانگیزِ روزمره بیرون میکشم تا به آن کمی سایهروشن بدهم. در این بعدازظهر، در زمان حال هستیم، باران میبارد، آدمها و اشیا در اندوه فرو رفتهاند، و من با بیقراری منتظرم شب بشود که در آن همهچیز، به خاطر اختلاف رنگیای که سایهروشنها میسازند، آشکارا خود را نشان خواهد داد
درباره نویسنده
پاتریک مودیانومیانِ نویسندگان قرن بیستم فرانسه جایگاه ویژهای دارد. این جایگاه نه به نوبل ادبیای که در ۹ اکتبر ۲۰۱۴ نصیب او شد، که به ویژگیهای ساختاری و محتواییِ آثار او برمیگردد. در جهانِ روایی مودیانو، که اغلب به سادهترین و دقیقترین شکل روایت میشود، گذشته در تاریکروشنا است. خاطرات، مبهم و هویت فردی، موردتردید است. پاریس یا در اشغال است یا دگرگون شده. شخصیتهای داستانهای مودیانو، از اولین رمان او، میدان اتوآلتا امروز، همواره در تنهاییها و پرسهزنیهای شبانهشان، دنبال پاسخ معمایی در گذشته هستند. گذشتهای که از بین نرفته است ــ یا در حقیقت، گذشتهای که نگذشته است. هر اتفاق، جغرافیای مشخصی دارد که راوی با گذری دوباره از آن در زمان حال، بیآنکه به پاسخ مشخصی برسد، به واکاویِ وسواسگونهاش میپردازد. و هربار در پایانِ آثارش این نکته را درمییابیم که در تمام آن خاطرهبازیها و شبگردیها، رفتن، هدف اصلی بوده است، نه رسیدن. این سؤال است که مسیر زندگی را مشخص میکند، نه پاسخ آن. در رمان علفِ شبانه که سال ۲۰۱۲ در فرانسه منتشر شد، همچون دیگر آثار مودیانو، با دنیایی پُر از تردید و ترس روبهرو میشویم؛ تردید دربارهی ماهیت هر آنچه در گذشته اتفاق افتاده و ترس از ناپدید یا نابود شدن.
کتاب علف شبانه نوشته پاتریک مودیانو ترجمه شبنم درویش توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان، داستان های خارجی، رمان خارجی
در طول همهٔ این سالها، بارها فکر کردهام ممکن است بتوانم آن دستنوشته را بازیابم، مثل یادگاریای که دوباره پیدایش میکنند ــ یکی از چیزهای گرهخورده با لحظهای از زندگیتان: گل خشکشده، گشنیز چهاربرگ. اما دیگر به یاد نداشتم خانهٔ ییلاقی کجا بود. و هنگام ورق زدن دفترچهیادداشت قدیمی سیاهرنگ، یکجور تنبلی و دلهره را در خودم حس میکردم، هر چند، خیلی طول کشید تا اسم روستا و شمارهتلفن را داخلش پیدا کنم، بس که با حروف ریز نوشته شده بودند.
امروز، دیگر از این دفترچهیادداشت سیاهرنگ ترسی ندارم. کمکم میکند تا گذشتهام را وارسی کنم و این اصطلاح میخنداندم. این عنوان رمانی است: مردی که گذشتهاش را وارسی میکند، آن را در کتابخانهٔ خانهٔ ییلاقی پیدا کرده بودم ــ از بین چند قفسهٔ کتاب کنار یکی از پنجرههای اتاقنشیمن. گذشته؟ بههیچوجه، این نه به گذشته، که به وقایع فرعی یک زندگی خیالی و بیزمان مربوط میشود که آن را، صفحهبهصفحه، از زندگی غمانگیزِ روزمره بیرون میکشم تا به آن کمی سایهروشن بدهم. در این بعدازظهر، در زمان حال هستیم، باران میبارد، آدمها و اشیا در اندوه فرو رفتهاند، و من با بیقراری منتظرم شب بشود که در آن همهچیز، به خاطر اختلاف رنگیای که سایهروشنها میسازند، آشکارا خود را نشان خواهد داد
درباره نویسنده
پاتریک مودیانومیانِ نویسندگان قرن بیستم فرانسه جایگاه ویژهای دارد. این جایگاه نه به نوبل ادبیای که در ۹ اکتبر ۲۰۱۴ نصیب او شد، که به ویژگیهای ساختاری و محتواییِ آثار او برمیگردد. در جهانِ روایی مودیانو، که اغلب به سادهترین و دقیقترین شکل روایت میشود، گذشته در تاریکروشنا است. خاطرات، مبهم و هویت فردی، موردتردید است. پاریس یا در اشغال است یا دگرگون شده. شخصیتهای داستانهای مودیانو، از اولین رمان او، میدان اتوآلتا امروز، همواره در تنهاییها و پرسهزنیهای شبانهشان، دنبال پاسخ معمایی در گذشته هستند. گذشتهای که از بین نرفته است ــ یا در حقیقت، گذشتهای که نگذشته است. هر اتفاق، جغرافیای مشخصی دارد که راوی با گذری دوباره از آن در زمان حال، بیآنکه به پاسخ مشخصی برسد، به واکاویِ وسواسگونهاش میپردازد. و هربار در پایانِ آثارش این نکته را درمییابیم که در تمام آن خاطرهبازیها و شبگردیها، رفتن، هدف اصلی بوده است، نه رسیدن. این سؤال است که مسیر زندگی را مشخص میکند، نه پاسخ آن. در رمان علفِ شبانه که سال ۲۰۱۲ در فرانسه منتشر شد، همچون دیگر آثار مودیانو، با دنیایی پُر از تردید و ترس روبهرو میشویم؛ تردید دربارهی ماهیت هر آنچه در گذشته اتفاق افتاده و ترس از ناپدید یا نابود شدن.