کتاب عذاب روح

کتاب عذاب روح نوشته ژان پل سارتر با ترجمه علی امین نیا, توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب شامل ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی میباشد.

عذاب روح

اختاپوس؟ کاردش را به دست گرفت، چشمانش را باز کرد. خواب دیده بود؟ نه، اختاپوس آن‌جا بود و با مکنده‌هایش او را باد می‌کرد: گرما. عرق از سر و رویش می‌ریخت. حدود ساعت یک بعد از نیمه شب خوابیده بود، ولی ساعت دو گرما بیدارش کرده بود. بعد خود را درون وان آب سرد انداخته و بدون آن که خود را خشک کند، دوباره خوابیده بود و لحظه‌ای بعد، کوره آهنگری زیر پوستش فعالیت خود را از سر گرفته و سیل عرق را بر تمام هیکلش سرازیر کرده بود. هنگام سحر، برای لحظاتی خوابیده و خواب یک حریق دامنه‌دار را دیده بود. اکنون بی‌ شک، خورشید بالا آمده بود و گومز همچنان عرق می‌ریخت.

چهل و هشت ساعتی می‌شد که بی‌وقفه عرق از سر و رویش می‌ریخت. در حالی که دست مرطوبش را روی سینه خود می‌کشید در دل گفت: «خدای من!» این عرق ریختن‌ها از گرمای هوا نبود. از مسمومیت هوا بود؛ فضا تب کرده بود، هوا عرق می‌ریخت و انسان در شرجی عرق می‌کرد. از جا برخاستن، عرق ریختن در پیراهن. از رختخواب بیرون آمد: «ای لعنت بر...! دیگر پیراهنی ندارم.» آخرین پیراهنش را هم خیس کرده بود، همان پیراهن آبی‌رنگ را. مجبور بود روزی دوبار پیراهن عوض کند.

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
480,000
٪10
432,000 تومان
توضیحات

کتاب عذاب روح نوشته ژان پل سارتر با ترجمه علی امین نیا, توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب شامل ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی میباشد.

عذاب روح

اختاپوس؟ کاردش را به دست گرفت، چشمانش را باز کرد. خواب دیده بود؟ نه، اختاپوس آن‌جا بود و با مکنده‌هایش او را باد می‌کرد: گرما. عرق از سر و رویش می‌ریخت. حدود ساعت یک بعد از نیمه شب خوابیده بود، ولی ساعت دو گرما بیدارش کرده بود. بعد خود را درون وان آب سرد انداخته و بدون آن که خود را خشک کند، دوباره خوابیده بود و لحظه‌ای بعد، کوره آهنگری زیر پوستش فعالیت خود را از سر گرفته و سیل عرق را بر تمام هیکلش سرازیر کرده بود. هنگام سحر، برای لحظاتی خوابیده و خواب یک حریق دامنه‌دار را دیده بود. اکنون بی‌ شک، خورشید بالا آمده بود و گومز همچنان عرق می‌ریخت.

چهل و هشت ساعتی می‌شد که بی‌وقفه عرق از سر و رویش می‌ریخت. در حالی که دست مرطوبش را روی سینه خود می‌کشید در دل گفت: «خدای من!» این عرق ریختن‌ها از گرمای هوا نبود. از مسمومیت هوا بود؛ فضا تب کرده بود، هوا عرق می‌ریخت و انسان در شرجی عرق می‌کرد. از جا برخاستن، عرق ریختن در پیراهن. از رختخواب بیرون آمد: «ای لعنت بر...! دیگر پیراهنی ندارم.» آخرین پیراهنش را هم خیس کرده بود، همان پیراهن آبی‌رنگ را. مجبور بود روزی دوبار پیراهن عوض کند.

مشخصات
  • ناشر
    جامی،مصدق
  • نویسنده
    ژان پل سارتر
  • مترجم
    علی امین نیا
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1400
  • نوبت چاپ
    دوم
  • تعداد صفحات
    484
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش