کتاب سیزده صندلی نوشته پانولا گوران با ترجمه سیما تقوی, توسط انتشارات پیدایش با موضوع ادبیات کودک و نوجوان، داستان های کودک و نوجوان، رمان خارجی کودکان به چاپ رسیده است.
«سیزده صندلی» عنوان رمانی ترسناک نوشتهی دیوید شلتون است که تصویرگریهای کتاب را نیز خودش انجام داده است. این کتاب با عنوان اصلی Thirteen chairs در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. سیزده صندلی شامل ۱۳ قصهی ترسناک درباره ارواح است که مو را به تن مخاطبان سیخ میکند.
نشر پیدایش رمان سیزده صندلی را با ترجمه میلاد بابانژاد و الهه مرادی از دستهی رمان نوجوان منتشر کرده است. رمان های این مجموعه با موضوعات متنوع، خواندنی و پرکشش از نویسندگان و مترجمان مطرح برای آشنایی نوجوانان با ادبیات داستان ایران و جهان انتخاب شدهاند.
از پشت جلد «سیزده صندلی»:
“اگر فکر میکنی خیلی شجاعی… تو هم یه صندلی بردار و بیا.”
جک در خانهای قدیمی و ناآشنا تنها است. چند دقیقهای میشود که دستش روی دستگیرهی اتاق انتهای راهرو مانده، دو دل است که وارد شود یا نه.
بالاخره وارد میشود. در آنسوی در، اتاقی است با سقف بلند که با نور شمع روشن شده. سیزده صندلی چیده شده و یکی از این صندلیها خالی است. دوازده قصهگوی مرموز آمادهاند که قصههای خود را آغاز کنند. آیا این پسر جزات میکند به قصههایشان گوش دهد؟
جک پسر کنجکاوی است. آیا شما هم به اندازهی جک کنجکاو هستند؟
گزیدهای از کتاب «سیزده صندلی»:
نجار صدای افتادن خرس به دریا رو شنید و بعد صدای غرش و دست و پا زدنش روی آب به گوشش خورد. بعد از اون دید که خرس در حال شناست، البته از کشتی دور بود. روی موجها بالا و پایین میرفت و هرچی میگذشت از کشتی دورتر میشد. نجار برای مدتی نگاهش کرد، انگار که میترسید دوباره این هیولا از کشتی بالا بیاد و به کشتارش ادامه بده. بالاخره تصمیم گرفت با دقت از دکل پایین بیاد. سه قدم بیشتر با هدفش فاصله نداشت که صدای وحشتناک و بلندی اومد و کشتی تکون شدیدی خورد، انگار که میخواست تعادل نجار رو به هم بزنه. برای لحظهای یه دستی از دکل آویزون موند، در حالی که پاهاش آزادانه روی موجها به اینور و اونور میرفتن. حالا تمام اینبدبختیها سر این آدمها بیگناه کم بود که سر و کله کوسههای گشنه هم پیدا شد.»
کتاب سیزده صندلی نوشته پانولا گوران با ترجمه سیما تقوی, توسط انتشارات پیدایش با موضوع ادبیات کودک و نوجوان، داستان های کودک و نوجوان، رمان خارجی کودکان به چاپ رسیده است.
«سیزده صندلی» عنوان رمانی ترسناک نوشتهی دیوید شلتون است که تصویرگریهای کتاب را نیز خودش انجام داده است. این کتاب با عنوان اصلی Thirteen chairs در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. سیزده صندلی شامل ۱۳ قصهی ترسناک درباره ارواح است که مو را به تن مخاطبان سیخ میکند.
نشر پیدایش رمان سیزده صندلی را با ترجمه میلاد بابانژاد و الهه مرادی از دستهی رمان نوجوان منتشر کرده است. رمان های این مجموعه با موضوعات متنوع، خواندنی و پرکشش از نویسندگان و مترجمان مطرح برای آشنایی نوجوانان با ادبیات داستان ایران و جهان انتخاب شدهاند.
از پشت جلد «سیزده صندلی»:
“اگر فکر میکنی خیلی شجاعی… تو هم یه صندلی بردار و بیا.”
جک در خانهای قدیمی و ناآشنا تنها است. چند دقیقهای میشود که دستش روی دستگیرهی اتاق انتهای راهرو مانده، دو دل است که وارد شود یا نه.
بالاخره وارد میشود. در آنسوی در، اتاقی است با سقف بلند که با نور شمع روشن شده. سیزده صندلی چیده شده و یکی از این صندلیها خالی است. دوازده قصهگوی مرموز آمادهاند که قصههای خود را آغاز کنند. آیا این پسر جزات میکند به قصههایشان گوش دهد؟
جک پسر کنجکاوی است. آیا شما هم به اندازهی جک کنجکاو هستند؟
گزیدهای از کتاب «سیزده صندلی»:
نجار صدای افتادن خرس به دریا رو شنید و بعد صدای غرش و دست و پا زدنش روی آب به گوشش خورد. بعد از اون دید که خرس در حال شناست، البته از کشتی دور بود. روی موجها بالا و پایین میرفت و هرچی میگذشت از کشتی دورتر میشد. نجار برای مدتی نگاهش کرد، انگار که میترسید دوباره این هیولا از کشتی بالا بیاد و به کشتارش ادامه بده. بالاخره تصمیم گرفت با دقت از دکل پایین بیاد. سه قدم بیشتر با هدفش فاصله نداشت که صدای وحشتناک و بلندی اومد و کشتی تکون شدیدی خورد، انگار که میخواست تعادل نجار رو به هم بزنه. برای لحظهای یه دستی از دکل آویزون موند، در حالی که پاهاش آزادانه روی موجها به اینور و اونور میرفتن. حالا تمام اینبدبختیها سر این آدمها بیگناه کم بود که سر و کله کوسههای گشنه هم پیدا شد.»