تاریکی روی سبزکبیر فرومیافتد،
و دنیای کهن بیرحمانه تقسیم میشود.
در دنیای کشتار بیرون از شهر طلایی تروا، نیروهای وفادار به پادشاه میسین، آگاممنون، جمع میشوند.
در میان آنها اودیسه، داستانسرا و متحد ناراضی میسین نیز قرار دارد. او میداند هیچچیز مانع آگاممنون نخواهد شد تا به گنجی که در میان دیوارهای شهر نهفته است دست پیدا کند، و اینکه به زودی او مجبور خواهد شد در جنگی خونین با دوستان قدیمیاش رو در رو شود.
پادشاه بیمار و تلخکام تروا انتظار میکشد. او به دو قهرمان امید دارد. پسر محبوبش، هکتور، قویترین جنگجوی دوران، و هلیکونِ دلهرهآور، که به خاطر مرگ همسرش به دست میسینیها قصد دارد انتقام هولناکی بگیرد.
جنگ اعلام شده است.
تاریکی روی سبزکبیر فرومیافتد،
و دنیای کهن بیرحمانه تقسیم میشود.
در دنیای کشتار بیرون از شهر طلایی تروا، نیروهای وفادار به پادشاه میسین، آگاممنون، جمع میشوند.
در میان آنها اودیسه، داستانسرا و متحد ناراضی میسین نیز قرار دارد. او میداند هیچچیز مانع آگاممنون نخواهد شد تا به گنجی که در میان دیوارهای شهر نهفته است دست پیدا کند، و اینکه به زودی او مجبور خواهد شد در جنگی خونین با دوستان قدیمیاش رو در رو شود.
پادشاه بیمار و تلخکام تروا انتظار میکشد. او به دو قهرمان امید دارد. پسر محبوبش، هکتور، قویترین جنگجوی دوران، و هلیکونِ دلهرهآور، که به خاطر مرگ همسرش به دست میسینیها قصد دارد انتقام هولناکی بگیرد.
جنگ اعلام شده است.