کتاب سفر قهرمان (جوزف کمبل درباره زندگی و آثارش) نوشته جوزف کمبل ترجمه عباس مخبر توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات, اسطوره، فلسفه اسطوره شناسی، زندگی و آثار به چاپ رسیده است.
سفر طولانی جوزف کمبل در دل دریاهای اساطیر باستان به یک اندازه جستجویی معنوی و علمی بود. کمبل در جریان خواندهها، نوشتهها، سفرهای حیرتانگیز، و نیز دیدارهایش با بسیاری از تأثیرگذارترین مردان و زنان قرن، در میراث اساطیری دنیای ما شباهتهای قابلتوجهی کشف کرد و این باور عمیق دوران جوانیاش تحکیم شد که در دل طبیعت نوعی وحدت بنیادین وجود دارد.
رویکرد تاریخی و تطبیقی کمبل به اسطورهشناسی، دین و ادبیات، بهخلاف تأکید پژوهشی متداول بر تفاوتهای فرهنگی، شباهتها را در کانون توجه خود قرار میدهد. او بر این عقیده بود که مضمونهای مشترک یا کهنالگوها در قصهها و ایماژهای قدسی به فراسوی تنوعها یا تجلیات فرهنگی راه میبرند.
او مینویسد «اسطورهها نقابهای خداوندند که انسانها در همهجا سعی کردهاند از طریق آنها خود را با شگفتیهای وجود مرتبط سازند.» به عقیدهی او شگفتی ما به هنگام بازشناسی این ایماژهای بیزمان، در فرهنگهای ابتدایی تا معاصرترین فرهنگها، نهتنها روشنگر زندگی درونی ماست، بلکه بر زمینهی معنوی عمیقی نورافشانی میکند که زندگی بشر بهتمامی از آن سرچشمه میگیرد.
کتاب سفر قهرمان (جوزف کمبل درباره زندگی و آثارش) نوشته جوزف کمبل ترجمه عباس مخبر توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات, اسطوره، فلسفه اسطوره شناسی، زندگی و آثار به چاپ رسیده است.
سفر طولانی جوزف کمبل در دل دریاهای اساطیر باستان به یک اندازه جستجویی معنوی و علمی بود. کمبل در جریان خواندهها، نوشتهها، سفرهای حیرتانگیز، و نیز دیدارهایش با بسیاری از تأثیرگذارترین مردان و زنان قرن، در میراث اساطیری دنیای ما شباهتهای قابلتوجهی کشف کرد و این باور عمیق دوران جوانیاش تحکیم شد که در دل طبیعت نوعی وحدت بنیادین وجود دارد.
رویکرد تاریخی و تطبیقی کمبل به اسطورهشناسی، دین و ادبیات، بهخلاف تأکید پژوهشی متداول بر تفاوتهای فرهنگی، شباهتها را در کانون توجه خود قرار میدهد. او بر این عقیده بود که مضمونهای مشترک یا کهنالگوها در قصهها و ایماژهای قدسی به فراسوی تنوعها یا تجلیات فرهنگی راه میبرند.
او مینویسد «اسطورهها نقابهای خداوندند که انسانها در همهجا سعی کردهاند از طریق آنها خود را با شگفتیهای وجود مرتبط سازند.» به عقیدهی او شگفتی ما به هنگام بازشناسی این ایماژهای بیزمان، در فرهنگهای ابتدایی تا معاصرترین فرهنگها، نهتنها روشنگر زندگی درونی ماست، بلکه بر زمینهی معنوی عمیقی نورافشانی میکند که زندگی بشر بهتمامی از آن سرچشمه میگیرد.