کتاب سرنخ بازاریابی نوشته محمد رسولی، حانیه میرزایی، احسانه نظری توسط انتشارات دیباگران تهران به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: بازاریابی، تبلیغات, مفهوم مدرن بازاریابی
همه ما حداقل یک بار در زندگیمان با آگهی روزنامه یا درخواست استخدام برای شغل "بازاریاب" مواجه شده ایم. شاید حتی برخی از ما تا کنون به عنوان بازاریاب نیز در مؤسسه ای فعالیت کرده باشیم. وقتی کلمه "بازاریاب" را میشنویم، چه انگاره ای در ذهن ما نقش میبندد؟ یک موتورسوار جوان با یک دفترچه یادداشت که یک خودکار به آن آویزان است؟ یا یک زن میانسال با کیفی شامل نمونه محصولات آرایشی و بهداشتی؟ یا شاید هم بازاریابی شبکه ای و افرادی که زیرمجموعه های خود را رهبری میکنند! خیلی از افراد وقتی به شغل "بازاریابی" فکر میکنند، احساس میکنند که برای انجام خوب چنین شغلی باید کفشهای آهنین داشت، آدرس تمامی کوچه های شهر را بلد بود، خوش سر و زبان بود و تا حدی هم دروغگو و دغلباز بود! بگذارید همین اول به شما بگوییم که تمامی این ذهنیتها، ذهنیتهای نادرستی هستند و اگر هنوز با شنیدن کلمه بازاریاب این تصاویر از گوشه ذهنتان میگذرد، نیاز است تا بیشتر با هم صحبت کنیم.
واقعیت آن است که بازاریابی و مدیریت بازار دنیای خاص خودش را دارد و همین دنیای خاص و گسترده به راحتی افراد بسیاری را دچار سردرگمی میکند. گویا تعریف هر کس از بازاریابی با دیگران متفاوت است. رجیس کنا بازاریابی را همه چیز میداند، پیتر دراکر بازاریابی را عین تجارت میداند، فیلیپ کاتلر همه شرکت را واحد بازاریابی میداند، رابرت کیوساکی بازاریابی را یک دارایی میداند و این در حالی است که خیلی از ما بازاریابی را تلاشی مذبوحانه در راستای فروش اجناس بی کیفیت قلمداد میکنیم
کتاب سرنخ بازاریابی نوشته محمد رسولی، حانیه میرزایی، احسانه نظری توسط انتشارات دیباگران تهران به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: بازاریابی، تبلیغات, مفهوم مدرن بازاریابی
همه ما حداقل یک بار در زندگیمان با آگهی روزنامه یا درخواست استخدام برای شغل "بازاریاب" مواجه شده ایم. شاید حتی برخی از ما تا کنون به عنوان بازاریاب نیز در مؤسسه ای فعالیت کرده باشیم. وقتی کلمه "بازاریاب" را میشنویم، چه انگاره ای در ذهن ما نقش میبندد؟ یک موتورسوار جوان با یک دفترچه یادداشت که یک خودکار به آن آویزان است؟ یا یک زن میانسال با کیفی شامل نمونه محصولات آرایشی و بهداشتی؟ یا شاید هم بازاریابی شبکه ای و افرادی که زیرمجموعه های خود را رهبری میکنند! خیلی از افراد وقتی به شغل "بازاریابی" فکر میکنند، احساس میکنند که برای انجام خوب چنین شغلی باید کفشهای آهنین داشت، آدرس تمامی کوچه های شهر را بلد بود، خوش سر و زبان بود و تا حدی هم دروغگو و دغلباز بود! بگذارید همین اول به شما بگوییم که تمامی این ذهنیتها، ذهنیتهای نادرستی هستند و اگر هنوز با شنیدن کلمه بازاریاب این تصاویر از گوشه ذهنتان میگذرد، نیاز است تا بیشتر با هم صحبت کنیم.
واقعیت آن است که بازاریابی و مدیریت بازار دنیای خاص خودش را دارد و همین دنیای خاص و گسترده به راحتی افراد بسیاری را دچار سردرگمی میکند. گویا تعریف هر کس از بازاریابی با دیگران متفاوت است. رجیس کنا بازاریابی را همه چیز میداند، پیتر دراکر بازاریابی را عین تجارت میداند، فیلیپ کاتلر همه شرکت را واحد بازاریابی میداند، رابرت کیوساکی بازاریابی را یک دارایی میداند و این در حالی است که خیلی از ما بازاریابی را تلاشی مذبوحانه در راستای فروش اجناس بی کیفیت قلمداد میکنیم