رمان سرخ و سیاه نوشته استاندال با ترجمه عبدالله توکل، توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فرانسه, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی
از نظر منتقدین این کتاب برترین رمان فرانسوی قرن ۱۹ است.
در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: «استاندال رمان را به آینهای تشبیه کرده که در جادهای در حرکت است، گاهی آبی آسمانها را منعکس میکند و گاهی گل و لای و چالههای جاده را... سرخ و سیاه، شاهکار او، به بهترین وجه نشان دهندهی این نقش رمان است. آنچه در این اثر زیربنای ادبیات غرب ترسیم میشود فقط سرگذشت جوانی از آغاز قرن نوزدهم فرانسه در گرماگرم توفانهایی سیاسی و اجتماعی نیست، بلکه انسانی غوطه ور در تاریخ است. سرخ و سیاه شاید اولین کتابی است که شخصیتی از تودهی مردم را در یک چشم انداز پهناور تاریخی، همراه با کاووش عمیق روانی مطرح میکند. از همین روست که ژولین سورل، قهرمان کتاب، از یک نوجوان جاهطلب روستازاده به یک شخصیت نمونهی ادبیات جهانی بدل شده است. همچنان که اسلوب و خواست استاندال است. سرگذشت این جوان بر زمینهای تاریخی ترسیم میشود که دقت و موشکافی نویسنده و پایبندیاش به کمال واقعگرایی، آن را به وقایعنگاری نیمه مستند تاریخی تشبیه میسازد.» این کتاب را نشر «مرکز» منتشر کرده است.
شهرت استاندال، بر یک قطعه ی «رساله ای درباره ی عشق» و بر دو رمان او متکی است. از این دو رمان، شاید خواندن «صومعه پارم» مطبوعتر باشد و دو قهرمان دارد که جذابند. وصف «نبرد واترلو» که در این کتاب آمده، به حق مشهور شده است. ولی «سرخ و سیاه»، گیراتر، بدیعتر و مهمتر و پرمعناتر است. به همین جهت است که امیل زولا، استاندال را پدر «مکتب ناتورالیسم» نامید و بورژه و آندره ژید ادعا کرده اند که او مبتکر رمان روانشناسی است. «سرخ و سیاه» واقعا کتاب بهت آوری است.
رمان سرخ و سیاه نوشته استاندال با ترجمه عبدالله توکل، توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فرانسه, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی
از نظر منتقدین این کتاب برترین رمان فرانسوی قرن ۱۹ است.
در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: «استاندال رمان را به آینهای تشبیه کرده که در جادهای در حرکت است، گاهی آبی آسمانها را منعکس میکند و گاهی گل و لای و چالههای جاده را... سرخ و سیاه، شاهکار او، به بهترین وجه نشان دهندهی این نقش رمان است. آنچه در این اثر زیربنای ادبیات غرب ترسیم میشود فقط سرگذشت جوانی از آغاز قرن نوزدهم فرانسه در گرماگرم توفانهایی سیاسی و اجتماعی نیست، بلکه انسانی غوطه ور در تاریخ است. سرخ و سیاه شاید اولین کتابی است که شخصیتی از تودهی مردم را در یک چشم انداز پهناور تاریخی، همراه با کاووش عمیق روانی مطرح میکند. از همین روست که ژولین سورل، قهرمان کتاب، از یک نوجوان جاهطلب روستازاده به یک شخصیت نمونهی ادبیات جهانی بدل شده است. همچنان که اسلوب و خواست استاندال است. سرگذشت این جوان بر زمینهای تاریخی ترسیم میشود که دقت و موشکافی نویسنده و پایبندیاش به کمال واقعگرایی، آن را به وقایعنگاری نیمه مستند تاریخی تشبیه میسازد.» این کتاب را نشر «مرکز» منتشر کرده است.
شهرت استاندال، بر یک قطعه ی «رساله ای درباره ی عشق» و بر دو رمان او متکی است. از این دو رمان، شاید خواندن «صومعه پارم» مطبوعتر باشد و دو قهرمان دارد که جذابند. وصف «نبرد واترلو» که در این کتاب آمده، به حق مشهور شده است. ولی «سرخ و سیاه»، گیراتر، بدیعتر و مهمتر و پرمعناتر است. به همین جهت است که امیل زولا، استاندال را پدر «مکتب ناتورالیسم» نامید و بورژه و آندره ژید ادعا کرده اند که او مبتکر رمان روانشناسی است. «سرخ و سیاه» واقعا کتاب بهت آوری است.