کتاب سبکی تحمل ناپذیر هستی نوشته میلان کوندرا با ترجمه علی سلامی, توسط انتشارات گویا به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی
توما پزشکی است که به خاطر گرایش ضد کمونیستیاش، شغلش را از دست میهد. او که یک بار در زندگی عاطفی شکست خورده، با ترزا آشنا میشود و با هم ازدواج میکنند. ترزا عاشق توما است ولی توما روابط دیگری هم دارد. ترزا از این روابط آگاه میشود و خودش را در میان کوهی از سوالات بیپاسخ مانده درباره زندگی میبیند.
سابینا، یک هنرمند نقاش و دوست توما است، که مانند توما زندگی را سبک میخواهد و هیچ چیز را زیباتر از به سوی نامعلوم رفتن نمیداند. فرانز یک روشن فکر چپگرا، متأهل و دوست سابینا است، شیفتهی وفاداری است و آن را مایهی وحدت زندگی تعریف میکند. وقتی روسیه به چک حمله کرد، سابینا به ژنو رفت و در یک جمع سیاسی و روشنفکرانه با فرانز آشنا شد. در بخش کلمههای نامفهوم به شکل زیبایی، تفاوت ذهنی و دنیای واژگان در رابطهها و بنیان آن به تصویر کشیده میشود.
از نظر سابینا زن بودن اختیاری نیست و چون بدون ارادهی خودش زن خلق شده است، نه آن را مایهی افتخار میداند، نه باعث شرمندگی و عصیان زنانه را نکوهش میکند. در صورتی که زن در ذهن فرانز مادرش است و به زن بودن مادرش احترام میگذارد، چون در دوازده سالگی پدرش آنها را ترک کرده و مادرش در کلماتش آن را پنهان میکند. کلمهی دیگر، خیانت است که در ذهن سابینا به علت آنکه پدرش در نوجوانی با رابطه او با کسی که دوست داشت مخالفت کرد، عادی است ولی فرانز آن را نکوهش میکند.
کتاب سبکی تحمل ناپذیر هستی نوشته میلان کوندرا با ترجمه علی سلامی, توسط انتشارات گویا به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی
توما پزشکی است که به خاطر گرایش ضد کمونیستیاش، شغلش را از دست میهد. او که یک بار در زندگی عاطفی شکست خورده، با ترزا آشنا میشود و با هم ازدواج میکنند. ترزا عاشق توما است ولی توما روابط دیگری هم دارد. ترزا از این روابط آگاه میشود و خودش را در میان کوهی از سوالات بیپاسخ مانده درباره زندگی میبیند.
سابینا، یک هنرمند نقاش و دوست توما است، که مانند توما زندگی را سبک میخواهد و هیچ چیز را زیباتر از به سوی نامعلوم رفتن نمیداند. فرانز یک روشن فکر چپگرا، متأهل و دوست سابینا است، شیفتهی وفاداری است و آن را مایهی وحدت زندگی تعریف میکند. وقتی روسیه به چک حمله کرد، سابینا به ژنو رفت و در یک جمع سیاسی و روشنفکرانه با فرانز آشنا شد. در بخش کلمههای نامفهوم به شکل زیبایی، تفاوت ذهنی و دنیای واژگان در رابطهها و بنیان آن به تصویر کشیده میشود.
از نظر سابینا زن بودن اختیاری نیست و چون بدون ارادهی خودش زن خلق شده است، نه آن را مایهی افتخار میداند، نه باعث شرمندگی و عصیان زنانه را نکوهش میکند. در صورتی که زن در ذهن فرانز مادرش است و به زن بودن مادرش احترام میگذارد، چون در دوازده سالگی پدرش آنها را ترک کرده و مادرش در کلماتش آن را پنهان میکند. کلمهی دیگر، خیانت است که در ذهن سابینا به علت آنکه پدرش در نوجوانی با رابطه او با کسی که دوست داشت مخالفت کرد، عادی است ولی فرانز آن را نکوهش میکند.