کتاب زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس با ترجمه تیمور صفری, توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی میباشد.
رمانی که می خوانید داستان دوستی مرد جوان و پیرمرد ۶۰ ساله زندهدلی را تعریف میکند که به ادعای خودش یک عاشق پر جنب و جوش، یک جنگجوی ماجراجو، آشپز، نوازنده، معدنچی و قصه گو و خیلی چیزهای دیگر است. بله زوربا چنین شخصیتی دارد. مردی که به گفته راوی کوشش برای توصیف او بیهوده خواهد بود.
زوربا، قهرمان کتاب زوربای یونانی (Zorba The Greece)، گرچه فردى است عامى و تحصیل نکرده، ولى مرد کار است و مرد زندگى. اگر از معتقدات دینى و شوریدگى بىحد و پایانش نسبت به زن یا، به قول خودش، آن سرگرمى پایانناپذیر صرفنظر کنیم، مردى است بسیار توانا، اهل عمل و فرزانه.
زوربای یونانی، حکایتی است در ستایش از زندگی، طعنهای است گزنده به روشنفکران عزلت گزیده و موشهای کاغذخوار که میکوشند جهان را از لابه لای صفحات کتابها و تودهٔ در هم و برهمی از کاغذ سیاه ببینند و به درکش نایل شوند. اما زوربا میآموزاند که آن را با گوشت و خون خود حس کنید و الا چیزی جز «شبح» نخواهید دید.
هر کسی ممکن است این رمان را به عنوان یک رمان تربیتی بخواند، آموزش مرد جوان احساساتی برای ورود به جهان خشن قرن بیستم. رفاقت راوی با زوربا و شریک شدن او در طرحهای کسبوکار راوی، آن دو را در موقعیت استاد و شاگردی قرار میدهد. اما کازانتزاکیس در بیشتر رمان هایش و از جمله این رمان از داستان برای به نمایش درآوردن مسایل فلسفی بهره می برد. شخصیت ها آشکارا در مخمصه های هستی گرایی گرفتارند: انسان در تقابل با یک جهان بی معنی، باید پایان را برای خود ایجاد کند یا بی اراده و بی هدف به سمت مرگ بی معنی خود رهسپار شود.......
کتاب زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس با ترجمه تیمور صفری, توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی میباشد.
رمانی که می خوانید داستان دوستی مرد جوان و پیرمرد ۶۰ ساله زندهدلی را تعریف میکند که به ادعای خودش یک عاشق پر جنب و جوش، یک جنگجوی ماجراجو، آشپز، نوازنده، معدنچی و قصه گو و خیلی چیزهای دیگر است. بله زوربا چنین شخصیتی دارد. مردی که به گفته راوی کوشش برای توصیف او بیهوده خواهد بود.
زوربا، قهرمان کتاب زوربای یونانی (Zorba The Greece)، گرچه فردى است عامى و تحصیل نکرده، ولى مرد کار است و مرد زندگى. اگر از معتقدات دینى و شوریدگى بىحد و پایانش نسبت به زن یا، به قول خودش، آن سرگرمى پایانناپذیر صرفنظر کنیم، مردى است بسیار توانا، اهل عمل و فرزانه.
زوربای یونانی، حکایتی است در ستایش از زندگی، طعنهای است گزنده به روشنفکران عزلت گزیده و موشهای کاغذخوار که میکوشند جهان را از لابه لای صفحات کتابها و تودهٔ در هم و برهمی از کاغذ سیاه ببینند و به درکش نایل شوند. اما زوربا میآموزاند که آن را با گوشت و خون خود حس کنید و الا چیزی جز «شبح» نخواهید دید.
هر کسی ممکن است این رمان را به عنوان یک رمان تربیتی بخواند، آموزش مرد جوان احساساتی برای ورود به جهان خشن قرن بیستم. رفاقت راوی با زوربا و شریک شدن او در طرحهای کسبوکار راوی، آن دو را در موقعیت استاد و شاگردی قرار میدهد. اما کازانتزاکیس در بیشتر رمان هایش و از جمله این رمان از داستان برای به نمایش درآوردن مسایل فلسفی بهره می برد. شخصیت ها آشکارا در مخمصه های هستی گرایی گرفتارند: انسان در تقابل با یک جهان بی معنی، باید پایان را برای خود ایجاد کند یا بی اراده و بی هدف به سمت مرگ بی معنی خود رهسپار شود.......