کتاب رمان انگلیسی Does It Hurt اثر H D Carlton توسط انتشارات پنگوئن به چاپ رسیده است.
من کیستم؟
من مدتها پیش جواب این سوال را فراموش کردهام. از وقتی که از آن خانه فرار کردم، آنقدر ناامید از فرار، فقط با لباسهایم و جورابهایم آنجا را ترک کردم. بعد از آن روز، فقط با کفشهای دزدیده شده راه رفتهام.
آیا میتوانستم دختری باشم که در مردان بیچهره به دنبال معنای زندگی میگردد؟ همه آنها خیلی فراموششدنی بودند. تا اینکه او از راه رسید. او مرا زیر یک آبشار برد و باعث شد اسمم را فراموش کنم، و در عوض، من اسم او را گرفتم.
انزو ویتاله.
مردی مرموز که فقط عاشق دریای عمیق خواهد بود. یا بهتر بگویم شکارچیانی که در آن ساکن هستند. معلوم شد که او با هیولاهایی که به آنها غذا میدهد، خیلی فرق ندارد. او مرا مانند یک ماهی در اقیانوس به قایقش کشاند و به دنبال انتقام جرم من بود. اگر نیت او را میفهمیدم و میدانستم که یک طوفان عظیم ما را غرق کشتی خواهد کرد، فرار میکردم.
حالا، من دختری هستم که به یک فانوس دریایی فرسوده پناه بردهام، پیش مردی که تقریباً به همان اندازه که آرزویم را دارد، از من متنفر است. او میخواهد به من آسیب برساند، اما سرایدار پیر جزیره متروکه ممکن است نیتهای بسیار شومتری داشته باشد.
دیگر مسئله این نیست که من کی هستم، بلکه مسئله این است که آیا زنده خواهم ماند؟
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب رمان انگلیسی Does It Hurt را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب رمان انگلیسی Does It Hurt اثر H D Carlton توسط انتشارات پنگوئن به چاپ رسیده است.
من کیستم؟
من مدتها پیش جواب این سوال را فراموش کردهام. از وقتی که از آن خانه فرار کردم، آنقدر ناامید از فرار، فقط با لباسهایم و جورابهایم آنجا را ترک کردم. بعد از آن روز، فقط با کفشهای دزدیده شده راه رفتهام.
آیا میتوانستم دختری باشم که در مردان بیچهره به دنبال معنای زندگی میگردد؟ همه آنها خیلی فراموششدنی بودند. تا اینکه او از راه رسید. او مرا زیر یک آبشار برد و باعث شد اسمم را فراموش کنم، و در عوض، من اسم او را گرفتم.
انزو ویتاله.
مردی مرموز که فقط عاشق دریای عمیق خواهد بود. یا بهتر بگویم شکارچیانی که در آن ساکن هستند. معلوم شد که او با هیولاهایی که به آنها غذا میدهد، خیلی فرق ندارد. او مرا مانند یک ماهی در اقیانوس به قایقش کشاند و به دنبال انتقام جرم من بود. اگر نیت او را میفهمیدم و میدانستم که یک طوفان عظیم ما را غرق کشتی خواهد کرد، فرار میکردم.
حالا، من دختری هستم که به یک فانوس دریایی فرسوده پناه بردهام، پیش مردی که تقریباً به همان اندازه که آرزویم را دارد، از من متنفر است. او میخواهد به من آسیب برساند، اما سرایدار پیر جزیره متروکه ممکن است نیتهای بسیار شومتری داشته باشد.
دیگر مسئله این نیست که من کی هستم، بلکه مسئله این است که آیا زنده خواهم ماند؟