کتاب ذهن در معماری علوم اعصاب تجسم و آینده طراحی نوشته سارا رابینسون، یوهانی پلاسما ترجمه وحیده مجدی، نسیبه مجدی توسط انتشارات اول و آخر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: معماری، مهندسی معماری، طراحی و معماری
براستی در دنیای سایبرنتیک ذهن چه میگذرد، آیا علوم اعصاب، ذهن و تفکر خلاق میتواند معماری را بار دیگر از ورطه تکرار رهایی بخشد، دستان نحیفش را گرفته و از رویای جهد مذبوحانهاش در جهت نیل به راز جاودانگی بیدارش کند. افقهای دور درست را نشان او دهد، و نگذارد که در زیر چرخ های زمان به مرگ ابدی گرفتار آید. گرچه بیش از نود درصد زندگی ما در بناها میگذرد، درک بسیار کمی داریم که محیط ساخته شده چگونه بر رفتار، اندیشهها، عاطفهها و بهزیستی ما تاثیر میگذارد. ما موجوداتی زیستشناختی هستیم که حسها و سیستمهای عصبیمان طی میلیونها سال رشد یافتهاند؛ منطقی به نظر میرسد که پژوهش در علوم زیستی، به خصوص علم اعصاب، بتواند برداشتهای قانع کنندهای دربارهی شیوههایی که بناها، برهمکنش ما با دنیا را شکل میدهند، فراهم کند. این فهم گسترش یافته میتواند به معماران کمک کند بناهایی را طراحی کنند که هم ذهن و هم بدن را تقویت میکند. در کتاب ذهن در معماری، اندیشمندان پیشگامی از جامعه معماران و سایر دیسیپلینها، از جمله علم اعصاب، علم شناخت، روانپزشکی و فلسفه، این مسلئه که معماری و علم اعصاب که چه میتوانند از هم فرابگیرند را کاوش میکنند. آنها ما را با زمینههای تاریخی این مباحث آشنا میکنند، پیامدهای آن را برای عمل و آموزش جاری معماران بررسی میکنند، و معماری آینده را که متاثر از دانش علم اعصاب است به تصویر در میآورند.
معماری در کشف غنای پژوهش در زمینه علم اعصاب دیر عمل کرده است. در حال که دانشمندان شواهدی را برای بنیان جسمانی ذهن و معنا مییافتند، معماری در بازیهای غامض اندیشمندانهای گرفتار مانده بود که واقعیت عاطفی و جسمانی را یکسره انکار میکنند. این کتاب نمایشگر فرصت فوقالعادهای است که پرداختن به علم اعصاب پیشروی معماری معاصر میگذارد
کتاب ذهن در معماری علوم اعصاب تجسم و آینده طراحی نوشته سارا رابینسون، یوهانی پلاسما ترجمه وحیده مجدی، نسیبه مجدی توسط انتشارات اول و آخر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: معماری، مهندسی معماری، طراحی و معماری
براستی در دنیای سایبرنتیک ذهن چه میگذرد، آیا علوم اعصاب، ذهن و تفکر خلاق میتواند معماری را بار دیگر از ورطه تکرار رهایی بخشد، دستان نحیفش را گرفته و از رویای جهد مذبوحانهاش در جهت نیل به راز جاودانگی بیدارش کند. افقهای دور درست را نشان او دهد، و نگذارد که در زیر چرخ های زمان به مرگ ابدی گرفتار آید. گرچه بیش از نود درصد زندگی ما در بناها میگذرد، درک بسیار کمی داریم که محیط ساخته شده چگونه بر رفتار، اندیشهها، عاطفهها و بهزیستی ما تاثیر میگذارد. ما موجوداتی زیستشناختی هستیم که حسها و سیستمهای عصبیمان طی میلیونها سال رشد یافتهاند؛ منطقی به نظر میرسد که پژوهش در علوم زیستی، به خصوص علم اعصاب، بتواند برداشتهای قانع کنندهای دربارهی شیوههایی که بناها، برهمکنش ما با دنیا را شکل میدهند، فراهم کند. این فهم گسترش یافته میتواند به معماران کمک کند بناهایی را طراحی کنند که هم ذهن و هم بدن را تقویت میکند. در کتاب ذهن در معماری، اندیشمندان پیشگامی از جامعه معماران و سایر دیسیپلینها، از جمله علم اعصاب، علم شناخت، روانپزشکی و فلسفه، این مسلئه که معماری و علم اعصاب که چه میتوانند از هم فرابگیرند را کاوش میکنند. آنها ما را با زمینههای تاریخی این مباحث آشنا میکنند، پیامدهای آن را برای عمل و آموزش جاری معماران بررسی میکنند، و معماری آینده را که متاثر از دانش علم اعصاب است به تصویر در میآورند.
معماری در کشف غنای پژوهش در زمینه علم اعصاب دیر عمل کرده است. در حال که دانشمندان شواهدی را برای بنیان جسمانی ذهن و معنا مییافتند، معماری در بازیهای غامض اندیشمندانهای گرفتار مانده بود که واقعیت عاطفی و جسمانی را یکسره انکار میکنند. این کتاب نمایشگر فرصت فوقالعادهای است که پرداختن به علم اعصاب پیشروی معماری معاصر میگذارد