کتاب دیروز و امروز نوشته سامرست موآم ترجمه عبدالحسین شریفیان توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
داستان این رمان بیشتر در شهر ایمولا در ایتالیا می گذرد اما به شهرهای دیگر این کشور، همچون زادگاه ماکیاولی یعنی فلورانس در خلال رنسانس، نیز سر می زند. داستان به سه ماه از زندگی نیکولو ماکیاولی، سیاستمدار، فیلسوف و نویسنده ی فلورانسی در نخستین سال های قرن شانزدهم می پردازد. ماکیاولی با چزاره بورجیا آشنا می شود؛ مردی که به الگوی او برای خلق مهم ترین اثرش، کتاب «شهریار»، تبدیل شد. اما این تمام ماجرا نیست و هجویه ای عاشقانه نیز در کتاب دیروز و امروز انتظار مخاطبین را می کشد، چرا که ماکیاولی در تلاش است تا همسر جوان میزبان خود در شهر ایمولا را اغوا کند؛ تلاشی نه چندان موفقیت آمیز که او را به فکر نوشتن اولین اثر کمدی خود می اندازد.
چه کسی فکر می کند که آدم عاشق باید محتاط باشد؟ مثل این است که شما از دریایی که در معرض بادهای سهمگین آسمانی قرار گرفته است، بخواهید که آرام باشد. اما هر کسی می تواند تحقیری را که در حقش روا داشته اند و خود هم از آن آگاه است، تحمل کند. مهم این است که آدم جوری به این قضیه نگاه کند که انگار در جایی دیگر و بر سر آدمی دیگر آمده است.. حقیقت، خطرناک ترین سلاحی است که انسان می تواند به کار گیرد، به همین خاطر باید با احتیاط از آن استفاده کنیم
کتاب دیروز و امروز نوشته سامرست موآم ترجمه عبدالحسین شریفیان توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
داستان این رمان بیشتر در شهر ایمولا در ایتالیا می گذرد اما به شهرهای دیگر این کشور، همچون زادگاه ماکیاولی یعنی فلورانس در خلال رنسانس، نیز سر می زند. داستان به سه ماه از زندگی نیکولو ماکیاولی، سیاستمدار، فیلسوف و نویسنده ی فلورانسی در نخستین سال های قرن شانزدهم می پردازد. ماکیاولی با چزاره بورجیا آشنا می شود؛ مردی که به الگوی او برای خلق مهم ترین اثرش، کتاب «شهریار»، تبدیل شد. اما این تمام ماجرا نیست و هجویه ای عاشقانه نیز در کتاب دیروز و امروز انتظار مخاطبین را می کشد، چرا که ماکیاولی در تلاش است تا همسر جوان میزبان خود در شهر ایمولا را اغوا کند؛ تلاشی نه چندان موفقیت آمیز که او را به فکر نوشتن اولین اثر کمدی خود می اندازد.
چه کسی فکر می کند که آدم عاشق باید محتاط باشد؟ مثل این است که شما از دریایی که در معرض بادهای سهمگین آسمانی قرار گرفته است، بخواهید که آرام باشد. اما هر کسی می تواند تحقیری را که در حقش روا داشته اند و خود هم از آن آگاه است، تحمل کند. مهم این است که آدم جوری به این قضیه نگاه کند که انگار در جایی دیگر و بر سر آدمی دیگر آمده است.. حقیقت، خطرناک ترین سلاحی است که انسان می تواند به کار گیرد، به همین خاطر باید با احتیاط از آن استفاده کنیم