کتاب دلایلی برای زنده ماندن نوشته مت هیگ با ترجمه گیتا گرکانی, توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان خارجی, داستان های انگلیسی قرن 20, روایت الهام بخش
مت هیگ مانند بسیاری از افراد- از هر پنج نفر یک نفر- از افسردگی رنج می برد.
کتاب دلایلی برای زنده ماندن روایت الهام بخش اوست از اینکه چگونه دقیقه به دقیقه و روز به روز با کمک خواندن، نوشتن و عشق پدر و مادر و دوست دخترش (که همسر فعلی اش است)، آندره، بر بیماری غلبه کرد. و سرانجام، او یاد گرفت که قدر زندگی را بیشتر از این ها بداند.
زندگی همه ی افراد تحت تأثیر بیماری روانی قرار گرفته است: اگر خود ما از این مسئله رنج نبریم، دوست یا عزیزی داریم که در چنین رنجی غوطه ور است. صراحت مت در خصوص تجربیات خود برای کسانی که احساس افسردگی می کنند، الهام بخش است و برای کسانی که از آن افسانه های زیادی شنیده اند، روشن کننده است. مهمتر از همه، شوخ طبعی و تشویق او هرگز اجازه نمی دهد امید خود را از دست بدهیم.
او که در عمق افسردگی با خود پیشینش صحبت می کند، مصمم است که قدیمی ترین کلیشه، واقعی ترین است - در انتهای تونل، نور وجود دارد. او به ما می آموزد که شادی ها و لحظات آرامشی را که زندگی به همراه دارد جشن بگیریم و به ما یادآوری می کند که همیشه دلایلی برای زنده ماندن وجود دارد.
کتاب دلایلی برای زنده ماندن نوشته مت هیگ با ترجمه گیتا گرکانی, توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان خارجی, داستان های انگلیسی قرن 20, روایت الهام بخش
مت هیگ مانند بسیاری از افراد- از هر پنج نفر یک نفر- از افسردگی رنج می برد.
کتاب دلایلی برای زنده ماندن روایت الهام بخش اوست از اینکه چگونه دقیقه به دقیقه و روز به روز با کمک خواندن، نوشتن و عشق پدر و مادر و دوست دخترش (که همسر فعلی اش است)، آندره، بر بیماری غلبه کرد. و سرانجام، او یاد گرفت که قدر زندگی را بیشتر از این ها بداند.
زندگی همه ی افراد تحت تأثیر بیماری روانی قرار گرفته است: اگر خود ما از این مسئله رنج نبریم، دوست یا عزیزی داریم که در چنین رنجی غوطه ور است. صراحت مت در خصوص تجربیات خود برای کسانی که احساس افسردگی می کنند، الهام بخش است و برای کسانی که از آن افسانه های زیادی شنیده اند، روشن کننده است. مهمتر از همه، شوخ طبعی و تشویق او هرگز اجازه نمی دهد امید خود را از دست بدهیم.
او که در عمق افسردگی با خود پیشینش صحبت می کند، مصمم است که قدیمی ترین کلیشه، واقعی ترین است - در انتهای تونل، نور وجود دارد. او به ما می آموزد که شادی ها و لحظات آرامشی را که زندگی به همراه دارد جشن بگیریم و به ما یادآوری می کند که همیشه دلایلی برای زنده ماندن وجود دارد.