کتاب در جست و جوی آدری

کتاب در جست و جوی آدری نوشته سوفی کینسلا با ترجمه سپیده پوراکبر توسط انتشارات ابوعطا با موضوع ادبیات داستانی نوجوانان به چاپ رسیده است.

در جست‌وجوی آدری شاهکار دیگری از سوفی کینسلا، یکی از پرفروش‌ترین نویسنده‌های سال طبق ارزیابی مجله‌ی نیویورک تایمز است. او در این کتاب با طنزی هنرمندانه، دلبستگی و بهبود شرایط روانی شخصیت اصلی داستان را به تصویر می‌کشد، به نحوی که می‌تواند برای تمامی خوانندگان الهام‌بخش و سرگرم‌کننده باشد.
آدری دختریست چهارده ساله که اختلال اضطراب، زندگی روزمره‌ی او را مختل کرده است. او به کمک روان‌پزشکش دکتر سارا، پیشرفتی آهسته ولی پیوسته به سوی بهبودی داشته است ولی وقتی با لینوس، دوست برادرش دیدار می‌کند این پیشرفت دوچندان می‌شود. آدری می‌تواند در مورد ترس‌هایش با لینوس صحبت کند و او را در جریان مشکلاتش بگذارد. راهکارهایی که لینوس به منظور مواجهه با ترس در اختیار آدری می‌گذارد سبب می‌شود روند بهبود او سرعت بیشتری پیدا کرده و او بتواند قدم به قدم از محدوده‌ی امن خود خارج شده و با دنیای خارج که روزی برای او بسیار مخوف و هراسناک بود ارتباط برقرار کند.

مامان درحالی‌که صدای تق‌تق کفش‌هاش شنیده می‌شه به سمت هال می‌ره و چند لحظه بعد صدای در ورودی منزل به گوش می‌رسه.
من بدون اینکه سرم رو از روی کتابم بلند کنم می‌گم: «تو مریضی.» فرانک جوابم رو نمی‌ده. اون دوباره غرق بازی‌کردن شده. من صفحه رو ورق می‌زنم و هم‌زمان به چیزهایی که فرانک زیر لب می‌گه گوش می‌دم و به این فکر می‌کنم که آیا برم یک لیوان شیر کاکائوی داغ برای خودم بریزم یا نه که یک‌دفعه یکی با شدت تمام به پنجره‌ی اتاق می‌کوبه. البته از سمت بیرون.
«فرااااااااااااااااانک!!!»
من از جا می‌پرم و احساس می‌کنم از شدت ترس نفسم بالا نمیاد. مامان پشت پنجره ایستاده و به داخل خیره شده و صورتش شبیه چهره‌ی یک هیولای شیطان‌صفت شده. منظورم اینه که من هرگز مادرم رو تا این حد ترسناک ندیده بودم.
مامان فریاد می‌زنه: «کریس! بیا اینجا! من مچش رو گرفتم!»
آخه مامان چطور تونسته بره اونجا؟ پنجره‌های اتاق بازی چیزی حدود دو متر و نیم از زمین بیرون فاصله دارن.
من نگاهی به فرانک می‌ندازم. به نظر می‌رسه که فرانک هم واقعاً ترسیده باشه. اون بازی ال او سی رو بسته ولی مامان درهرصورت دیده که اون مشغول بازی بوده. منظورم اینه که امکان نداره مامان ندیده باشه.
من می‌گم: «پوستت کنده‌ست.»

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
250,000
٪20
200,000 تومان
توضیحات

کتاب در جست و جوی آدری نوشته سوفی کینسلا با ترجمه سپیده پوراکبر توسط انتشارات ابوعطا با موضوع ادبیات داستانی نوجوانان به چاپ رسیده است.

در جست‌وجوی آدری شاهکار دیگری از سوفی کینسلا، یکی از پرفروش‌ترین نویسنده‌های سال طبق ارزیابی مجله‌ی نیویورک تایمز است. او در این کتاب با طنزی هنرمندانه، دلبستگی و بهبود شرایط روانی شخصیت اصلی داستان را به تصویر می‌کشد، به نحوی که می‌تواند برای تمامی خوانندگان الهام‌بخش و سرگرم‌کننده باشد.
آدری دختریست چهارده ساله که اختلال اضطراب، زندگی روزمره‌ی او را مختل کرده است. او به کمک روان‌پزشکش دکتر سارا، پیشرفتی آهسته ولی پیوسته به سوی بهبودی داشته است ولی وقتی با لینوس، دوست برادرش دیدار می‌کند این پیشرفت دوچندان می‌شود. آدری می‌تواند در مورد ترس‌هایش با لینوس صحبت کند و او را در جریان مشکلاتش بگذارد. راهکارهایی که لینوس به منظور مواجهه با ترس در اختیار آدری می‌گذارد سبب می‌شود روند بهبود او سرعت بیشتری پیدا کرده و او بتواند قدم به قدم از محدوده‌ی امن خود خارج شده و با دنیای خارج که روزی برای او بسیار مخوف و هراسناک بود ارتباط برقرار کند.

مامان درحالی‌که صدای تق‌تق کفش‌هاش شنیده می‌شه به سمت هال می‌ره و چند لحظه بعد صدای در ورودی منزل به گوش می‌رسه.
من بدون اینکه سرم رو از روی کتابم بلند کنم می‌گم: «تو مریضی.» فرانک جوابم رو نمی‌ده. اون دوباره غرق بازی‌کردن شده. من صفحه رو ورق می‌زنم و هم‌زمان به چیزهایی که فرانک زیر لب می‌گه گوش می‌دم و به این فکر می‌کنم که آیا برم یک لیوان شیر کاکائوی داغ برای خودم بریزم یا نه که یک‌دفعه یکی با شدت تمام به پنجره‌ی اتاق می‌کوبه. البته از سمت بیرون.
«فرااااااااااااااااانک!!!»
من از جا می‌پرم و احساس می‌کنم از شدت ترس نفسم بالا نمیاد. مامان پشت پنجره ایستاده و به داخل خیره شده و صورتش شبیه چهره‌ی یک هیولای شیطان‌صفت شده. منظورم اینه که من هرگز مادرم رو تا این حد ترسناک ندیده بودم.
مامان فریاد می‌زنه: «کریس! بیا اینجا! من مچش رو گرفتم!»
آخه مامان چطور تونسته بره اونجا؟ پنجره‌های اتاق بازی چیزی حدود دو متر و نیم از زمین بیرون فاصله دارن.
من نگاهی به فرانک می‌ندازم. به نظر می‌رسه که فرانک هم واقعاً ترسیده باشه. اون بازی ال او سی رو بسته ولی مامان درهرصورت دیده که اون مشغول بازی بوده. منظورم اینه که امکان نداره مامان ندیده باشه.
من می‌گم: «پوستت کنده‌ست.»

مشخصات
  • ناشر
    ابوعطا
  • نویسنده
    سوفی کینزلا/سوفی کینسلا
  • مترجم
    سپیده پوراکبر
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1396
  • نوبت چاپ
    اول
  • تعداد صفحات
    344
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش