او را با نام دراس میشناسند. مرگپیما. خون قصابانی سنگدل در رگهایش جریان دارد، اما او آرامشی شکننده در عشق به روونای زیباروی روشنبین پیدا کرده است. سپس روزی فرا میرسد که دراس به روستا برمیگردد و همه را مرده مییابد – همه به دست بردهدارانی که زنان را به اسارت بردهاند به قتل رسیدهاند. روونا هم در بین گمشدگان است.
دراس که فقط به تبر دولبهی قدرتمند، اسناگا، مسلح است به دنبال روونا روان میشود. طی این سفر او از تالارهای درخشان پادشاهان و سیاهچالهای تاریک میگذرد. در این راه با هیولاهای وحشتناک مبارزه میکند و به سرزمینهای جادوی سیاه و اهریمنان وارد میشود.
با این حال در انتهای این مسیر فقط یک چیز قطعیت دارد: یا پیروز میشود... یا میمیرد.
او را با نام دراس میشناسند. مرگپیما. خون قصابانی سنگدل در رگهایش جریان دارد، اما او آرامشی شکننده در عشق به روونای زیباروی روشنبین پیدا کرده است. سپس روزی فرا میرسد که دراس به روستا برمیگردد و همه را مرده مییابد – همه به دست بردهدارانی که زنان را به اسارت بردهاند به قتل رسیدهاند. روونا هم در بین گمشدگان است.
دراس که فقط به تبر دولبهی قدرتمند، اسناگا، مسلح است به دنبال روونا روان میشود. طی این سفر او از تالارهای درخشان پادشاهان و سیاهچالهای تاریک میگذرد. در این راه با هیولاهای وحشتناک مبارزه میکند و به سرزمینهای جادوی سیاه و اهریمنان وارد میشود.
با این حال در انتهای این مسیر فقط یک چیز قطعیت دارد: یا پیروز میشود... یا میمیرد.