کتاب خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی نوشته داگلاس آدامز ترجمه آرش سرکوهی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
کتاب خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی، رمانی نوشته ی داگلاس آدامز است که اولین بار در سال 1984 به چاپ رسید. آرتور دنت اکنون به زمین بازگشته و به جز حوله ای کهنه و کیسه ای پلاستیکی، چیزی ندارد که از سفر طولانی و عجیبش در فضا و زمان به دیگران نشان دهد. او حتی آماده است باور کند که هشت سال گذشته، فقط زاده ی تخیلات و توهماتش بوده است. اما یک تنگ ماهی کادوپیچ شده به همراه نوشته ای کدگذاری شده، ناپدید شدن اسرارآمیز دلفین های کره ی زمین و پیدا شدن نسخه ای آسیب دیده از کتاب «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها» که به او تعلق داشته، همگی باعث می شوند آرتور شک کند که اتفاقی ماورایی در حال وقوع است. فقط خدا می داند این اتفاقات چه معنایی دارند. خوشبختانه، خدا پیامی نهایی را برای توضیح همه چیز کنار گذاشته اما چون این پیام، صدها سال نوری با زمین فاصله دارد، آرتور برای پیدا کردن آن باید راهی سفری به نقاط دوردست فضا شود. اما این همه ی ماجرا نیست.
هشت سال پیش، طرف های ظهر، کره ی زمین نابود شده بود، کاملا نابود شده بود. سفینه های زردرنگ وگونی اون رو نابود کرده بودند. سفینه هایی که جوری در آسمون اون ظهر معلق بودند که انگار قانون جاذبه یه قانون پیش پاافتاده در یه بخشنامه ی اداریه و شکستن قانون جاذبه با پارک کردن در محل پارک ممنوع فرقی نداره. پیام نهایی خدا به مخلوقاتش: «برای ناراحتی های پیش آمده عذرخواهی می کنیم. او یاد گرفت که با پرنده ها ارتباط برقرار کند و فهمید که زبانشان به شکل شگفت انگیزی کسالت آور است. زبان آن ها فقط درباره ی سرعت باد، حرکت بال ها، نسبت های قدرت به وزن، و میزان زیادی درباره ی توت ها بود
کتاب خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی نوشته داگلاس آدامز ترجمه آرش سرکوهی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
کتاب خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی، رمانی نوشته ی داگلاس آدامز است که اولین بار در سال 1984 به چاپ رسید. آرتور دنت اکنون به زمین بازگشته و به جز حوله ای کهنه و کیسه ای پلاستیکی، چیزی ندارد که از سفر طولانی و عجیبش در فضا و زمان به دیگران نشان دهد. او حتی آماده است باور کند که هشت سال گذشته، فقط زاده ی تخیلات و توهماتش بوده است. اما یک تنگ ماهی کادوپیچ شده به همراه نوشته ای کدگذاری شده، ناپدید شدن اسرارآمیز دلفین های کره ی زمین و پیدا شدن نسخه ای آسیب دیده از کتاب «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها» که به او تعلق داشته، همگی باعث می شوند آرتور شک کند که اتفاقی ماورایی در حال وقوع است. فقط خدا می داند این اتفاقات چه معنایی دارند. خوشبختانه، خدا پیامی نهایی را برای توضیح همه چیز کنار گذاشته اما چون این پیام، صدها سال نوری با زمین فاصله دارد، آرتور برای پیدا کردن آن باید راهی سفری به نقاط دوردست فضا شود. اما این همه ی ماجرا نیست.
هشت سال پیش، طرف های ظهر، کره ی زمین نابود شده بود، کاملا نابود شده بود. سفینه های زردرنگ وگونی اون رو نابود کرده بودند. سفینه هایی که جوری در آسمون اون ظهر معلق بودند که انگار قانون جاذبه یه قانون پیش پاافتاده در یه بخشنامه ی اداریه و شکستن قانون جاذبه با پارک کردن در محل پارک ممنوع فرقی نداره. پیام نهایی خدا به مخلوقاتش: «برای ناراحتی های پیش آمده عذرخواهی می کنیم. او یاد گرفت که با پرنده ها ارتباط برقرار کند و فهمید که زبانشان به شکل شگفت انگیزی کسالت آور است. زبان آن ها فقط درباره ی سرعت باد، حرکت بال ها، نسبت های قدرت به وزن، و میزان زیادی درباره ی توت ها بود