کتاب خانه ای روی گورها

تاب خانه ای روی گورها نوشته لینزی کری ترجمه محمدرضا شکاری توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: کودک و نوجوان، ادبیات داستانی، رمان نوجوانان

دختر نوجوانی به نام تسا شهر محبوبش فلوریدا و تمام آنچه را که در آن‌جا دوست داشته است، بدرود گفته و به اصرار پدر و مادرش به خانه‌ی جدیدشان در شیکاگو نقل مکان کردند. او علاوه بر دوری از دوستانش و دلتنگی برای آب و هوای دلچسب فلوریدا باید با مشکل جدی‌تری دست و پنجه نرم کند و آن شبح سرگردانی است که در خانه او را آزار می‌دهد! در ادامه داستان هیجان‌انگیز خانه‌ای روی گورها شاهد عناصر رمزآلودی هستیم که لینزی کری  با هنرمندی تمام این فضای وحشت‌انگیز را توصیف می‌کند. نقاشی‌های مرموزی در دفتر تسا دیده می‌شود که او آن‌ها را نکشیده است! سر و صداهای عجیب و چراغ‌هایی که خود به خود خاموش و روشن می‌شوند، همگی تسا را شدیداً ترسانده بودند. اما والدین او به هیچ یک از این نشانه‌ها اعتنایی نمی‌کردند و باور داشتند که تسا خیالاتی شده است. او چاره حل معمای خوف‌ناک این خانۀ تسخیرشده را در مشورت و درخواست کمک از دوستانش می‌یابد.

تسا رفته رفته متوجه می‌شود که در پس هر یک از این نشانه‌ها پیام فردی است که می‌خواهد با او ارتباط برقرار کند و پرده از رازی صد ساله بردارد! آن فرد کسی نیست جز دختر 6 ساله‌ای که درون آینه اتاق تسا دیده می‌شود. اما آیا حقیقتا تسا با ماجرای این خانه که توسط ارواح تسخیر شده است ارتباطی دارد؟

خانه ای روی گورها

بخشی از متن کتاب

انگشت‌های پایم دوباره سردند. فکرهای بد مثل خرده‌شیشه توی وجودم فرو می‌رود، از آن‌هایی که می‌توانی حسش کنی اما نمی‌توانی درست ببینی‌اش. خواب و بیدار صاف می‌نشینم و اتاق تاریک را برانداز می‌کنم. باد قاب‌های پنجره را می‌لرزاند و سایه‌های پیچ‌در‌پیچ روی دیوارهای خالی می‌رقصند.

تاریخی. باشکوه. زیبا. برایم مهم نیست پدر و مادرم چه اسمی روی این خانه می‌گذارند... این‌ خانه ترسناک است. یادم است وقتی عکسش را به ریچل نشان دادم چه گفت. لب‌هایش را مثل یک خط باریک کرد و سعی کرد خوش‌بین بماند، اما لازم نبود آدم عقل‌کل باشد تا احساس واقعی او را بفهمد. فکر می‌کرد این خانه قدیمی و فرسوده است. و اگر ریچل چنین فکری کرده، دختری که همیشه لبخند می‌زد حتی وقتی سر کلاس چهارم سرش شپش گذاشته بود، بله، اگر او خوش‌بین نبوده، پس فقط نظر من این نیست.

سعی می‌کنم به حرف‌های دیروز نینا توی کافه‌تریا فکر نکنم. به این حرفش که گفت کل محله روی یک قبرستان ساخته شده. حتی فکر کردن به جنازه‌هایی که از توی قبر بیرون آمده‌اند هم وحشتناک است. نمی‌توانم تصور کنم چقدر ترسناک بوده وقتی که تنهایی سعی می‌کرده‌اند از زیر خاک بیرون بیایند.

به لحاف کوچک ضربه می‌زنم و پاهایم را دراز می‌کنم تا روی انگشت‌های یخ‌زده‌ام را بپوشانم. هنوز سرم را روی متکا نگذاشته‌ام که صدایش را می‌شنوم.

صدای گریه را.

اول ملایم است، اما بعد تبدیل به شیون کرکننده‌ای می‌شود که به نظر می‌رسد از هال می‌آید.

به سمت تاریکی نجواکنان می‌گویم: «جونا؟ جی، تویی؟» شاید گیج شده و نمی‌تواند مامان و بابا را پیدا کند. شاید مریض شده. شاید...

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
259,000
٪17
214,970 تومان
توضیحات

تاب خانه ای روی گورها نوشته لینزی کری ترجمه محمدرضا شکاری توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: کودک و نوجوان، ادبیات داستانی، رمان نوجوانان

دختر نوجوانی به نام تسا شهر محبوبش فلوریدا و تمام آنچه را که در آن‌جا دوست داشته است، بدرود گفته و به اصرار پدر و مادرش به خانه‌ی جدیدشان در شیکاگو نقل مکان کردند. او علاوه بر دوری از دوستانش و دلتنگی برای آب و هوای دلچسب فلوریدا باید با مشکل جدی‌تری دست و پنجه نرم کند و آن شبح سرگردانی است که در خانه او را آزار می‌دهد! در ادامه داستان هیجان‌انگیز خانه‌ای روی گورها شاهد عناصر رمزآلودی هستیم که لینزی کری  با هنرمندی تمام این فضای وحشت‌انگیز را توصیف می‌کند. نقاشی‌های مرموزی در دفتر تسا دیده می‌شود که او آن‌ها را نکشیده است! سر و صداهای عجیب و چراغ‌هایی که خود به خود خاموش و روشن می‌شوند، همگی تسا را شدیداً ترسانده بودند. اما والدین او به هیچ یک از این نشانه‌ها اعتنایی نمی‌کردند و باور داشتند که تسا خیالاتی شده است. او چاره حل معمای خوف‌ناک این خانۀ تسخیرشده را در مشورت و درخواست کمک از دوستانش می‌یابد.

تسا رفته رفته متوجه می‌شود که در پس هر یک از این نشانه‌ها پیام فردی است که می‌خواهد با او ارتباط برقرار کند و پرده از رازی صد ساله بردارد! آن فرد کسی نیست جز دختر 6 ساله‌ای که درون آینه اتاق تسا دیده می‌شود. اما آیا حقیقتا تسا با ماجرای این خانه که توسط ارواح تسخیر شده است ارتباطی دارد؟

خانه ای روی گورها

بخشی از متن کتاب

انگشت‌های پایم دوباره سردند. فکرهای بد مثل خرده‌شیشه توی وجودم فرو می‌رود، از آن‌هایی که می‌توانی حسش کنی اما نمی‌توانی درست ببینی‌اش. خواب و بیدار صاف می‌نشینم و اتاق تاریک را برانداز می‌کنم. باد قاب‌های پنجره را می‌لرزاند و سایه‌های پیچ‌در‌پیچ روی دیوارهای خالی می‌رقصند.

تاریخی. باشکوه. زیبا. برایم مهم نیست پدر و مادرم چه اسمی روی این خانه می‌گذارند... این‌ خانه ترسناک است. یادم است وقتی عکسش را به ریچل نشان دادم چه گفت. لب‌هایش را مثل یک خط باریک کرد و سعی کرد خوش‌بین بماند، اما لازم نبود آدم عقل‌کل باشد تا احساس واقعی او را بفهمد. فکر می‌کرد این خانه قدیمی و فرسوده است. و اگر ریچل چنین فکری کرده، دختری که همیشه لبخند می‌زد حتی وقتی سر کلاس چهارم سرش شپش گذاشته بود، بله، اگر او خوش‌بین نبوده، پس فقط نظر من این نیست.

سعی می‌کنم به حرف‌های دیروز نینا توی کافه‌تریا فکر نکنم. به این حرفش که گفت کل محله روی یک قبرستان ساخته شده. حتی فکر کردن به جنازه‌هایی که از توی قبر بیرون آمده‌اند هم وحشتناک است. نمی‌توانم تصور کنم چقدر ترسناک بوده وقتی که تنهایی سعی می‌کرده‌اند از زیر خاک بیرون بیایند.

به لحاف کوچک ضربه می‌زنم و پاهایم را دراز می‌کنم تا روی انگشت‌های یخ‌زده‌ام را بپوشانم. هنوز سرم را روی متکا نگذاشته‌ام که صدایش را می‌شنوم.

صدای گریه را.

اول ملایم است، اما بعد تبدیل به شیون کرکننده‌ای می‌شود که به نظر می‌رسد از هال می‌آید.

به سمت تاریکی نجواکنان می‌گویم: «جونا؟ جی، تویی؟» شاید گیج شده و نمی‌تواند مامان و بابا را پیدا کند. شاید مریض شده. شاید...

مشخصات
  • ناشر
    پرتقال
  • نویسنده
    لینزی کری
  • مترجم
    محمدرضا شکاری
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1401
  • نوبت چاپ
    یازدهم
  • تعداد صفحات
    246
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش