کتاب حاجی آقا

کتاب حاجی آقا نوشته صادق هدایت توسط انتشارات نیکا به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان

حاجی آقا پیرمردی است ۸۹ ساله که از سرمایه‌دارهای زمان خودش محسوب می‌شود. نام اصلی او «حاجی ابوتراب» است. او در ماه ذیحجه شب عید قربان به دنیا آمده و به همین دلیل لقب حاجی را دریافت کرده‌است. پدر حاجی آقا، مشهدی فیض‌الله نام داشته که با خرید ارزان تنباکو در جریان تحریم آن، و فروشش به قیمت بالا پس از تحریم، پولدار شده‌است. پس از مرگ او، از آنجایی که حاجی ابوتراب پسر یکی یکدانه‌اش بود، همهٔ ثروت پدر به او می‌رسد.

حاجی آقا از نظر ظاهری آدمی چاق با ابروهای پرپشت توصیف شده‌است. او سبیل کلفت و صوفی‌مآبانه‌ای دارد و چشم‌هایش مانند تغار است که رگه‌های خون در آن دویده‌است. او در تابستان یک پیراهن یقه‌حسنی و یک زیرشلواری گشاد، همراه با جلیقه‌ای با جیب‌های فراخ می‌پوشد و شب‌کلاهی بر سر می‌گذارد و قبای نازکی را به دوش می‌اندازد. او با این وضعیت در هشتی خانه‌اش می‌نشیند. حاجی ابوتراب سواد درست و حسابی ندارد. او اهل فسق و فجور و مشروب‌خواری است و پیش‌تر اهل قماربازی هم بوده‌است. او همچنین از عضویت در انجمنی مخفی می‌گوید که ظاهراً شبکهٔ فراماسونری است.

از میان زن‌های حاجی آقا، شش زن با حلال کردن مهریه‌هایشان طلاق گرفته و چهار زن او درگذشته‌اند. زن نخستش با خوردن تریاک و زن دیگری در حال زایمان مرد، یکی از پشت بام پرت شد و حلیمه، آخری هم از درد کهنهٔ شکم مرد. از میان زن‌های زندهٔ او، منیر و محترم که آخرین صیغه‌های او و جوان هستند، افکارش را پریشان ساخته‌اند و حاجی به آن‌ها بدبین است. پسر اول حاجی آقا، آقا کوچک است که پس از هشت دختر به دنیا آمده‌است. او که در فرنگ درس خوانده، اکنون ماشین آخرین سیستم پدرش را می‌راند و طلبکارهایش را به سر او حواله می‌دهد. حاجی آقا پسر دیگری به نام کیومرث دارد که به او علاقهٔ مخصوصی دارد.

حاجی آقا مخلوطی از دو تیپ اجتماعی است، یکی تیپ سیاست‌مداران صدر مشروطه که تعهد و تظاهر به دیانت را حفظ کردند، و دیگری تیپ تاجران نسبتاً بزرگ بازار، هرچند که او این وجه دوم حاجی آقا را دارای اصالت کافی نمی‌داند. کاتوزیان، حاج محتشم‌السلطنه و حاج مخبرالسلطنه را دو الگوی اصلی شخصیت حاجی آقا در دنیای واقعی می‌داند. هردوی این افراد از اعضای سالمند، بانفوذ و جاافتادهٔ هیئت حاکمهٔ سیاسی آن زمان بوده‌اند. هردوی آن‌ها مانند حاجی آقا در حدود ۸۰ سال داشته‌اند، در مازندران دارای ملک، و از سران میانه‌روی انقلاب مشروطه بوده‌اند.

اصلا خاک مرده توی این مملکت پاشیده اند. هر چه این مادر مرده میهن را بزک بکنند و سرخاب سفیداب بمالند دیگر فایده ندارد، چون علایم تعفن و تجزیه از سر و رویش می بارد. اگر ما مردم را از عقوبت آن دنیا نترسانیم و در این دنیا از سرنیزه و مشت و توسری نترسانیم فردا كلاهمان پس معرکه است. اگر عمله روزی ده ساعت جان می کنه و کار می کنه و به نان شب محتاجه و من انبار قالی ام تا طاق چیده شده باید معتقد باشه که تقدیر این بوده إفردا بیا به آنها بگو که همه اینها چرت و پرته که او کار کرده و من کارشکنی کردم، آنوقت خر بیار و باقالی بار کن

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • ناموجود
ناموجود
توضیحات

کتاب حاجی آقا نوشته صادق هدایت توسط انتشارات نیکا به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان

حاجی آقا پیرمردی است ۸۹ ساله که از سرمایه‌دارهای زمان خودش محسوب می‌شود. نام اصلی او «حاجی ابوتراب» است. او در ماه ذیحجه شب عید قربان به دنیا آمده و به همین دلیل لقب حاجی را دریافت کرده‌است. پدر حاجی آقا، مشهدی فیض‌الله نام داشته که با خرید ارزان تنباکو در جریان تحریم آن، و فروشش به قیمت بالا پس از تحریم، پولدار شده‌است. پس از مرگ او، از آنجایی که حاجی ابوتراب پسر یکی یکدانه‌اش بود، همهٔ ثروت پدر به او می‌رسد.

حاجی آقا از نظر ظاهری آدمی چاق با ابروهای پرپشت توصیف شده‌است. او سبیل کلفت و صوفی‌مآبانه‌ای دارد و چشم‌هایش مانند تغار است که رگه‌های خون در آن دویده‌است. او در تابستان یک پیراهن یقه‌حسنی و یک زیرشلواری گشاد، همراه با جلیقه‌ای با جیب‌های فراخ می‌پوشد و شب‌کلاهی بر سر می‌گذارد و قبای نازکی را به دوش می‌اندازد. او با این وضعیت در هشتی خانه‌اش می‌نشیند. حاجی ابوتراب سواد درست و حسابی ندارد. او اهل فسق و فجور و مشروب‌خواری است و پیش‌تر اهل قماربازی هم بوده‌است. او همچنین از عضویت در انجمنی مخفی می‌گوید که ظاهراً شبکهٔ فراماسونری است.

از میان زن‌های حاجی آقا، شش زن با حلال کردن مهریه‌هایشان طلاق گرفته و چهار زن او درگذشته‌اند. زن نخستش با خوردن تریاک و زن دیگری در حال زایمان مرد، یکی از پشت بام پرت شد و حلیمه، آخری هم از درد کهنهٔ شکم مرد. از میان زن‌های زندهٔ او، منیر و محترم که آخرین صیغه‌های او و جوان هستند، افکارش را پریشان ساخته‌اند و حاجی به آن‌ها بدبین است. پسر اول حاجی آقا، آقا کوچک است که پس از هشت دختر به دنیا آمده‌است. او که در فرنگ درس خوانده، اکنون ماشین آخرین سیستم پدرش را می‌راند و طلبکارهایش را به سر او حواله می‌دهد. حاجی آقا پسر دیگری به نام کیومرث دارد که به او علاقهٔ مخصوصی دارد.

حاجی آقا مخلوطی از دو تیپ اجتماعی است، یکی تیپ سیاست‌مداران صدر مشروطه که تعهد و تظاهر به دیانت را حفظ کردند، و دیگری تیپ تاجران نسبتاً بزرگ بازار، هرچند که او این وجه دوم حاجی آقا را دارای اصالت کافی نمی‌داند. کاتوزیان، حاج محتشم‌السلطنه و حاج مخبرالسلطنه را دو الگوی اصلی شخصیت حاجی آقا در دنیای واقعی می‌داند. هردوی این افراد از اعضای سالمند، بانفوذ و جاافتادهٔ هیئت حاکمهٔ سیاسی آن زمان بوده‌اند. هردوی آن‌ها مانند حاجی آقا در حدود ۸۰ سال داشته‌اند، در مازندران دارای ملک، و از سران میانه‌روی انقلاب مشروطه بوده‌اند.

اصلا خاک مرده توی این مملکت پاشیده اند. هر چه این مادر مرده میهن را بزک بکنند و سرخاب سفیداب بمالند دیگر فایده ندارد، چون علایم تعفن و تجزیه از سر و رویش می بارد. اگر ما مردم را از عقوبت آن دنیا نترسانیم و در این دنیا از سرنیزه و مشت و توسری نترسانیم فردا كلاهمان پس معرکه است. اگر عمله روزی ده ساعت جان می کنه و کار می کنه و به نان شب محتاجه و من انبار قالی ام تا طاق چیده شده باید معتقد باشه که تقدیر این بوده إفردا بیا به آنها بگو که همه اینها چرت و پرته که او کار کرده و من کارشکنی کردم، آنوقت خر بیار و باقالی بار کن

مشخصات
  • ناشر
    نیکا
  • نویسنده
    صادق هدایت
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1401
  • نوبت چاپ
    اول
  • تعداد صفحات
    110
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش