کتاب جزیره ی اسرار جلد دوم نوشته ژول ورن ترجمه زهرا قدیمی توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان، رمان بزرگسال، رمان خارجی
در طول جنگ داخلی آمریکا ، پنج اسیر جنگی شمالی در جریان محاصره ریچموند ، ویرجینیا ، با ربودن یک بالن ردیابی پر از هیدروژن فرار می کنند. فراری ها عبارتند از سیروس اسمیت ، مهندس راه آهن در ارتش اتحادیه (که در نسخه کینگستون به نام سیروس هاردینگ نامیده می شود). برده سابق و وفادار او نب (مخفف نبوکدنصر) ؛ ملوان (که فقط با نام خانوادگی او خطاب می شود ؛ در ترجمه کینگستون ، او پنکروفت نام دارد) ؛ محافظ و فرزندخوانده او هاربرت براون (در برخی ترجمه ها هربرت نامیده می شود).
جزیرهی اسرارآمیز داستان پنج مرد است که بالنشان در جزیرهای ناشناخته و خالی از سکنه در اقیانوس آرام سقوط میکند. آنها تمام هوش و مهارت خود را به کار میگیرند تا بتوانند در جزیره زنده بمانند و زندگی کنند ولی این تمام ماجرا نیست…
آنها سه روز کامل درگیر طوفان بودند تا به جایی رسیدند که به نظر شبیه اقیانوس آرام بود. ناگهان متوجه شدند که بالون سوراخ شده و در حال سقوط هستند، پس کیسه های شنی اطراف بالون و اثاثیهٔ سنگین را به دریا انداختند اما بی فایده بود و همین طور پایین می رفتند. آنها از دور خشکی را دیدند که بالون به سمت آن روانه بود. در کمال یأس و ناامیدی از طناب های دکل بالا رفتند و از آنها آویزان شدند تا سبد را نیز از بالون جدا کنند. این عمل، آخرین وسیلهٔ سبک تر ساختن بالون بود، ولی این کار هم کمکی نکرد و آنها همچنان پایین تر رفتند تا جائیکه بالون به سطح آب برخورد کرد.
بر اثر امواج سهمگین دریا کاپیتان به همراه سگش، تاپ، داخل آب پرتاب شدند. بالون سبک تر شده بود و هدایت آن آسان تر بود. سرانجام امواج آنها را به جزیره کوچک و دورافتاده ای کنار ساحل رساند. با عقب رفتن آب دریا، چهار مرد از بین طناب های بالون بیرون آمدند
کتاب جزیره ی اسرار جلد دوم نوشته ژول ورن ترجمه زهرا قدیمی توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان، رمان بزرگسال، رمان خارجی
در طول جنگ داخلی آمریکا ، پنج اسیر جنگی شمالی در جریان محاصره ریچموند ، ویرجینیا ، با ربودن یک بالن ردیابی پر از هیدروژن فرار می کنند. فراری ها عبارتند از سیروس اسمیت ، مهندس راه آهن در ارتش اتحادیه (که در نسخه کینگستون به نام سیروس هاردینگ نامیده می شود). برده سابق و وفادار او نب (مخفف نبوکدنصر) ؛ ملوان (که فقط با نام خانوادگی او خطاب می شود ؛ در ترجمه کینگستون ، او پنکروفت نام دارد) ؛ محافظ و فرزندخوانده او هاربرت براون (در برخی ترجمه ها هربرت نامیده می شود).
جزیرهی اسرارآمیز داستان پنج مرد است که بالنشان در جزیرهای ناشناخته و خالی از سکنه در اقیانوس آرام سقوط میکند. آنها تمام هوش و مهارت خود را به کار میگیرند تا بتوانند در جزیره زنده بمانند و زندگی کنند ولی این تمام ماجرا نیست…
آنها سه روز کامل درگیر طوفان بودند تا به جایی رسیدند که به نظر شبیه اقیانوس آرام بود. ناگهان متوجه شدند که بالون سوراخ شده و در حال سقوط هستند، پس کیسه های شنی اطراف بالون و اثاثیهٔ سنگین را به دریا انداختند اما بی فایده بود و همین طور پایین می رفتند. آنها از دور خشکی را دیدند که بالون به سمت آن روانه بود. در کمال یأس و ناامیدی از طناب های دکل بالا رفتند و از آنها آویزان شدند تا سبد را نیز از بالون جدا کنند. این عمل، آخرین وسیلهٔ سبک تر ساختن بالون بود، ولی این کار هم کمکی نکرد و آنها همچنان پایین تر رفتند تا جائیکه بالون به سطح آب برخورد کرد.
بر اثر امواج سهمگین دریا کاپیتان به همراه سگش، تاپ، داخل آب پرتاب شدند. بالون سبک تر شده بود و هدایت آن آسان تر بود. سرانجام امواج آنها را به جزیره کوچک و دورافتاده ای کنار ساحل رساند. با عقب رفتن آب دریا، چهار مرد از بین طناب های بالون بیرون آمدند