کتاب جامعه شناسی دین نوشته مالکوم همیلتون با ترجمه محسن ثلاثی , توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.
این پرسش از قرن هجدهم به بعد، هنگامی که متفکّران اجتماعی و علمای دینی تصور کردند نفوذ دین به شدّت رو به زوال میرود، در فرهنگ غرب طنین افکند. نزدیک به پایان قرن نوزدهم، فریدریش نیچه اعلام داشت که «خدا مرده است!». به ادعای نیچه از این پس، باید بدون هیچگونه اصول راهنمای ثابت اخلاقی زندگی کنیم. زندگی در دنیایی بدون خدا به معنای آن است که ارزشهای خودمان را خلق کنیم و به آنچه نیچه «تنهایی وجود» مینامید، عادت کنیم. اما روشن نیست آنطور که نیچه تصوّر میکرد نفوذ دین تا مرحلهای تنزل کرده باشد که به کلی محو گردد
رویکردهای جامعهشناختی نسبت به دین هنوز شدیداً تحت تأثیر اندیشههای سه نظریهپرداز کلاسیک جامعهشناسی یعنی مارکس، دورکهایم و وبر است. هیچیک از این سه جامعهشناس خود مذهبی نبودند و همگی فکر میکردند که اهمیت دین در دوران امروزی کاهش خواهد یافت. آنها بر این باور بودند که مذهب اساساً یک توهم است، زیرا طرفداران مذاهب مختلف ممکن است به طور کلی در مورد اعتبار اعتقاداتی که دارند، متقاعد شده باشند، اما اصل گوناگونی مذاهب و ارتباط آشکارشان با انواع مختلف جامعه، این اعتبار را زیر سؤال میبرد.
کتاب جامعه شناسی دین نوشته مالکوم همیلتون با ترجمه محسن ثلاثی , توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.
این پرسش از قرن هجدهم به بعد، هنگامی که متفکّران اجتماعی و علمای دینی تصور کردند نفوذ دین به شدّت رو به زوال میرود، در فرهنگ غرب طنین افکند. نزدیک به پایان قرن نوزدهم، فریدریش نیچه اعلام داشت که «خدا مرده است!». به ادعای نیچه از این پس، باید بدون هیچگونه اصول راهنمای ثابت اخلاقی زندگی کنیم. زندگی در دنیایی بدون خدا به معنای آن است که ارزشهای خودمان را خلق کنیم و به آنچه نیچه «تنهایی وجود» مینامید، عادت کنیم. اما روشن نیست آنطور که نیچه تصوّر میکرد نفوذ دین تا مرحلهای تنزل کرده باشد که به کلی محو گردد
رویکردهای جامعهشناختی نسبت به دین هنوز شدیداً تحت تأثیر اندیشههای سه نظریهپرداز کلاسیک جامعهشناسی یعنی مارکس، دورکهایم و وبر است. هیچیک از این سه جامعهشناس خود مذهبی نبودند و همگی فکر میکردند که اهمیت دین در دوران امروزی کاهش خواهد یافت. آنها بر این باور بودند که مذهب اساساً یک توهم است، زیرا طرفداران مذاهب مختلف ممکن است به طور کلی در مورد اعتبار اعتقاداتی که دارند، متقاعد شده باشند، اما اصل گوناگونی مذاهب و ارتباط آشکارشان با انواع مختلف جامعه، این اعتبار را زیر سؤال میبرد.