کتاب تیمارستان متروکه گریلاک دوزبانه فارسی انگلیسی

کتاب تیمارستان متروکه گریلاک دوزبانه نوشته دن پابلوکی ترجمه زهرا صحرایی توسط انتشارات نیک فرجام با موضوع ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.


او پشت یک ون سوار بود. نمی‌توانست از جایش جم بخورد. نگاهی به خودش انداخت و متوجه شد به یک صندلی چرخ‌دار دوخته شده است. وقتی که خودرو یکدفعه ایستاد، کسی در را باز کرد و کس دیگری هم صندلی چرخ‌دار را از ون بیرون آورد و روی یک پل چوبی هدایت کرد؛ پل چوبی که به یک جاده‌ی هموار وسط جنگل پر‌پشت می‌رسید. نیل سعی کرد سرش را بچرخاند و نگاهی به اطرافش بیندازد ولی ستون فقراتش قفل و محکم به میله‌ای آهنی بسته شده بود. او که مجبور بود فقط به جلو نگاه کند تنها جاده‌ای را دید که یکراست به جزیره‌ای آشنا می‌رسید.

این بار حصار آهنی زنجیرشده‌ای در کار نبود. پل بتنی هم در بهترین شکلش قرار داشت. از روی آب گذشت و متوجه شد که سطح آب خالی از لایه‌ی آشغال سبز است. نیزاری سالم هم با ظاهری آراسته و پرورش‌یافته، صاف و تمیز رشد کرده بود. سرای گریلاک رو‌به‌روی‌شان با حالتی پوچ منتظر بود. اگر عمارت‌ها می‌توانستند فکر کنند، این عمارت مطمئناً به چیزی اهمیت نمی‌داد. عمارت می‌دانست که بالاخره صاحب نیل می‌شود. پسرک توی صندلی چرخ‌دار برای عمارت به سادگی یک غذا و روحی دیگر بود که در اتاق انتظاری می‌نشست که هرگز پر نمی‌شد. نیل آن موقع داخل عمارت بود. دیوارها با روکش به سرعت برق و باد از کنارش می‌گذشتند. آن‌ها سریع و دوباره سریع‌تر گذشتند تا اینکه با سواری در یک ترن هوایی فرقی نداشت. جنگ ستارگان. سرعت نور. نیل خواست فریاد بکشد ولی متوجه شد دهانش با گیره بسته شده است.

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
380,000
٪65
133,000 تومان
توضیحات

کتاب تیمارستان متروکه گریلاک دوزبانه نوشته دن پابلوکی ترجمه زهرا صحرایی توسط انتشارات نیک فرجام با موضوع ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.


او پشت یک ون سوار بود. نمی‌توانست از جایش جم بخورد. نگاهی به خودش انداخت و متوجه شد به یک صندلی چرخ‌دار دوخته شده است. وقتی که خودرو یکدفعه ایستاد، کسی در را باز کرد و کس دیگری هم صندلی چرخ‌دار را از ون بیرون آورد و روی یک پل چوبی هدایت کرد؛ پل چوبی که به یک جاده‌ی هموار وسط جنگل پر‌پشت می‌رسید. نیل سعی کرد سرش را بچرخاند و نگاهی به اطرافش بیندازد ولی ستون فقراتش قفل و محکم به میله‌ای آهنی بسته شده بود. او که مجبور بود فقط به جلو نگاه کند تنها جاده‌ای را دید که یکراست به جزیره‌ای آشنا می‌رسید.

این بار حصار آهنی زنجیرشده‌ای در کار نبود. پل بتنی هم در بهترین شکلش قرار داشت. از روی آب گذشت و متوجه شد که سطح آب خالی از لایه‌ی آشغال سبز است. نیزاری سالم هم با ظاهری آراسته و پرورش‌یافته، صاف و تمیز رشد کرده بود. سرای گریلاک رو‌به‌روی‌شان با حالتی پوچ منتظر بود. اگر عمارت‌ها می‌توانستند فکر کنند، این عمارت مطمئناً به چیزی اهمیت نمی‌داد. عمارت می‌دانست که بالاخره صاحب نیل می‌شود. پسرک توی صندلی چرخ‌دار برای عمارت به سادگی یک غذا و روحی دیگر بود که در اتاق انتظاری می‌نشست که هرگز پر نمی‌شد. نیل آن موقع داخل عمارت بود. دیوارها با روکش به سرعت برق و باد از کنارش می‌گذشتند. آن‌ها سریع و دوباره سریع‌تر گذشتند تا اینکه با سواری در یک ترن هوایی فرقی نداشت. جنگ ستارگان. سرعت نور. نیل خواست فریاد بکشد ولی متوجه شد دهانش با گیره بسته شده است.

مشخصات
  • ناشر
    نیک فرجام/ ایرمان
  • نویسنده
    دن پابلوکی
  • مترجم
    زهرا صحرایی
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1402
  • نوبت چاپ
    اول
  • تعداد صفحات
    320
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش