کتاب تبر نوشته دانلد ای وست لیک ترجمه محمد حیاتی توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان، داستان، داستان های امریکایی
کتاب تبر اثر دانلد ای. وستلیک است که محمد حیاتی آن را به فارسی ترجمه کرده است. برای آنکه بدانیم چگونه فردی عادی و مسئول به جنایتکاری خونریز تبدیل میشود، باید این رمان را بخوانیم.
دانلد ای. وستلیک که برخی او را یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم میدانند، در طول شصت سال بیش از صد رمان در ژانرهای گوناگون و تعداد زیادی ناداستان نوشت. تخصص اصلی او جنایینویسی بود. اهل کتاب، آنهایی که رمان «جنایت و مکافات» را خواندهاند، بیتردید پس از دیدن روی جلد رمان وستلیک، شخصیت اصلی اثر فیودور داستایفسکی را به یاد خواهند آورد. اما «برک دوور»، شخصیت اصلی این رمان ، آدمکش نیست: «راستش تا به حال آدم نکشتهام، مرتکب قتل نشدهام، جان کسی را نگرفتهام. عجیب اینکه، یکجورهایی، به خودم میگویم کاش دربارهی این موضوع با پدرم حرف میزدم، چون او تجربهاش را داشت، چیزی که توی دنیای تجارت بهش میگوییم سابقه در حوزهی تخصصی؛ توی جنگ جهانی دوم سرباز پیادهنظام بوده.»
او مدیری کاربلد و موفق است که پس از دو دهه کار مستمر در کارخانهی کاغذسازی، به بهانهی کاهش هزینهها اخراج شده است. به دلیل بیکاری همسر، خانه، بیمه، هویت و اقتدار مردانهاش را از دست میدهد. برای له کردن حریفان و به دست آوردن شغل، تن به کاری ـ قتل ـ عجیب میدهد. کارآگاهانی که در جست وجوی دوور هستند، میگویند: «خونهش رو که میگشتیم، پر از اسلحه بود. یه چیزی میگم یه چیزی میشنوین. شاید دوجین اسلحهی جورواجور. حالا هم داریم با گلولههایی که دستمونه مقابلهشون میکنیم، ولی فکر کنم آلت قتاله رو دور انداخته باشه.»
کتاب تبر نوشته دانلد ای وست لیک ترجمه محمد حیاتی توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: رمان، داستان، داستان های امریکایی
کتاب تبر اثر دانلد ای. وستلیک است که محمد حیاتی آن را به فارسی ترجمه کرده است. برای آنکه بدانیم چگونه فردی عادی و مسئول به جنایتکاری خونریز تبدیل میشود، باید این رمان را بخوانیم.
دانلد ای. وستلیک که برخی او را یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم میدانند، در طول شصت سال بیش از صد رمان در ژانرهای گوناگون و تعداد زیادی ناداستان نوشت. تخصص اصلی او جنایینویسی بود. اهل کتاب، آنهایی که رمان «جنایت و مکافات» را خواندهاند، بیتردید پس از دیدن روی جلد رمان وستلیک، شخصیت اصلی اثر فیودور داستایفسکی را به یاد خواهند آورد. اما «برک دوور»، شخصیت اصلی این رمان ، آدمکش نیست: «راستش تا به حال آدم نکشتهام، مرتکب قتل نشدهام، جان کسی را نگرفتهام. عجیب اینکه، یکجورهایی، به خودم میگویم کاش دربارهی این موضوع با پدرم حرف میزدم، چون او تجربهاش را داشت، چیزی که توی دنیای تجارت بهش میگوییم سابقه در حوزهی تخصصی؛ توی جنگ جهانی دوم سرباز پیادهنظام بوده.»
او مدیری کاربلد و موفق است که پس از دو دهه کار مستمر در کارخانهی کاغذسازی، به بهانهی کاهش هزینهها اخراج شده است. به دلیل بیکاری همسر، خانه، بیمه، هویت و اقتدار مردانهاش را از دست میدهد. برای له کردن حریفان و به دست آوردن شغل، تن به کاری ـ قتل ـ عجیب میدهد. کارآگاهانی که در جست وجوی دوور هستند، میگویند: «خونهش رو که میگشتیم، پر از اسلحه بود. یه چیزی میگم یه چیزی میشنوین. شاید دوجین اسلحهی جورواجور. حالا هم داریم با گلولههایی که دستمونه مقابلهشون میکنیم، ولی فکر کنم آلت قتاله رو دور انداخته باشه.»