کتاب تاجر ونیزی نوشته ویلیام شکسپیر با ترجمه مهران صفوی, توسط نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات, ادبیات جهان, ادبیات داستانی, نمایشنامه
ویلیام شکسپیر تاجر ونیزی را بین تابستان سالهای 1596 و 1598 نوشت؛ شاهد تاریخ اولی اشارهای است که در آغاز نمایشنامه به یورش نیروی دریایی انگلستان به بندر کادیس اسپانیا میشود و شاهد دومی، ثبت عنوان آن است در دفتر ثبت ناشر آثارش به تاریخ 22 ژوئیه 1598 و همین دفتر گویای آن است که وی عنوان نمایشنامه خود را یهودی ونیزی ثبت کرده و چندی بعد به تغییرش مبادرت کرده است.
منتقدان ویلیام شکسپیرپژوهان منبع احتمالی این کمدی رمانتیک را گاو بیذنب نوشته سر جیووانی نویسنده اهل فلورانس میدانند که به سال 1558 در میلان چاپ شده، اما هنوز به قطع و یقین روشن نگشته که آیا در عصر ملکه الیزابت (1603- 1558)، ترجمه انگلیسی این اثر در دست بوده است خیر.
«… ای ابراهیم پدر مقدس ما، این مسیحیان کیستند که بر پایه سختدلی و سوءظن خود همه را به کیش خود میپندازند! آخر بگوییدم که اگر او قادر نباشد در موعد مقرر از عهده ضمانت خویش برآید، مرا چه حاصل میشود؟ یک رطل گوشت تن آدمی ارزش پیش کشیدن که ندارد سهل است، به پای گوشت گوسفند و گاو و بز هم نمیرسد…»
کتاب تاجر ونیزی نوشته ویلیام شکسپیر با ترجمه مهران صفوی, توسط نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات, ادبیات جهان, ادبیات داستانی, نمایشنامه
ویلیام شکسپیر تاجر ونیزی را بین تابستان سالهای 1596 و 1598 نوشت؛ شاهد تاریخ اولی اشارهای است که در آغاز نمایشنامه به یورش نیروی دریایی انگلستان به بندر کادیس اسپانیا میشود و شاهد دومی، ثبت عنوان آن است در دفتر ثبت ناشر آثارش به تاریخ 22 ژوئیه 1598 و همین دفتر گویای آن است که وی عنوان نمایشنامه خود را یهودی ونیزی ثبت کرده و چندی بعد به تغییرش مبادرت کرده است.
منتقدان ویلیام شکسپیرپژوهان منبع احتمالی این کمدی رمانتیک را گاو بیذنب نوشته سر جیووانی نویسنده اهل فلورانس میدانند که به سال 1558 در میلان چاپ شده، اما هنوز به قطع و یقین روشن نگشته که آیا در عصر ملکه الیزابت (1603- 1558)، ترجمه انگلیسی این اثر در دست بوده است خیر.
«… ای ابراهیم پدر مقدس ما، این مسیحیان کیستند که بر پایه سختدلی و سوءظن خود همه را به کیش خود میپندازند! آخر بگوییدم که اگر او قادر نباشد در موعد مقرر از عهده ضمانت خویش برآید، مرا چه حاصل میشود؟ یک رطل گوشت تن آدمی ارزش پیش کشیدن که ندارد سهل است، به پای گوشت گوسفند و گاو و بز هم نمیرسد…»