کتاب بیشترش چیز خاصی نیست نوشته داگلاس آدامز ترجمه آرش سرکوهی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
بیشترش چیز خاصی نیست جلد پنجم و نهایی مجموعهی «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زنها»ست. اگر تاکنون از سفرهای زمانی و مکانی آرتور و فورد در کهکشان سردرگم نشدهاید، در جلد پنجم دنیاهای موازی هم به ماجرا اضافه میشوند تا آشفتگی کامل شود. آرتور دوباره در سیارهای دورافتاده زمین گیر شده، فورد به دنبال صاف کردن حسابش با انتشاراتی راهنمای کهکشان است و تریلیان در کرهی زمینی که نابود نشده با موجودات فضایی مواجه میشود که به دنبال طالع بینیاند.
و البته الویس پرسلی هم این میان نقش خود را بازی میکند... «دعا اینجوری شروع میشه. "من رو از دونستن چیزهایی که لازم نیست بدونم برحذر دار. من رو حتی از دونستن این که چیزهایی برای دونستن هست که من نمیدونم برحذر دار. من رو از دونستن این که تصمیم گرفتم چیزهایی رو ندونم که تصمیم گرفتم ندونم شون برحذر دار. آمین." همینه اون چیزیه که خودتون به هرحال یواشکی برای خودتون دعا میکنید. برای همین فرقی نمیکنه بلند بگیدش یا برای خودتون.»
وقتی که سیاره تان از بین رفته، زنی که عاشقش هستید به خاطر سوءتفاهمی درباره ی فضا/زمان ناپدید شده، سفینه ای که در آن هستید در سیاره ای دوردست دچار سانحه شده، و تمام چیزی که می توانید به آن اتکا کنید توانایی هایتان در درست کردن ساندویچ است، دلسرد شدن اصلا کار سختی نیست. با این حال، «آرتور دنت» به جای دلسرد شدن، مرتکب اشتباهی بزرگ می شود و شروع می کند به لذت بردن از زندگی خود! اما دیری نمی گذرد که جهنمی عجیب از راه می رسد. آیا «آرتور» می تواند زمین را از نابودی کامل و چندبعدی نجات دهد؟ آیا او می تواند از یورشی همه جانبه توسط بیگانگان جان سالم به در ببرد؟
کتاب بیشترش چیز خاصی نیست نوشته داگلاس آدامز ترجمه آرش سرکوهی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
بیشترش چیز خاصی نیست جلد پنجم و نهایی مجموعهی «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زنها»ست. اگر تاکنون از سفرهای زمانی و مکانی آرتور و فورد در کهکشان سردرگم نشدهاید، در جلد پنجم دنیاهای موازی هم به ماجرا اضافه میشوند تا آشفتگی کامل شود. آرتور دوباره در سیارهای دورافتاده زمین گیر شده، فورد به دنبال صاف کردن حسابش با انتشاراتی راهنمای کهکشان است و تریلیان در کرهی زمینی که نابود نشده با موجودات فضایی مواجه میشود که به دنبال طالع بینیاند.
و البته الویس پرسلی هم این میان نقش خود را بازی میکند... «دعا اینجوری شروع میشه. "من رو از دونستن چیزهایی که لازم نیست بدونم برحذر دار. من رو حتی از دونستن این که چیزهایی برای دونستن هست که من نمیدونم برحذر دار. من رو از دونستن این که تصمیم گرفتم چیزهایی رو ندونم که تصمیم گرفتم ندونم شون برحذر دار. آمین." همینه اون چیزیه که خودتون به هرحال یواشکی برای خودتون دعا میکنید. برای همین فرقی نمیکنه بلند بگیدش یا برای خودتون.»
وقتی که سیاره تان از بین رفته، زنی که عاشقش هستید به خاطر سوءتفاهمی درباره ی فضا/زمان ناپدید شده، سفینه ای که در آن هستید در سیاره ای دوردست دچار سانحه شده، و تمام چیزی که می توانید به آن اتکا کنید توانایی هایتان در درست کردن ساندویچ است، دلسرد شدن اصلا کار سختی نیست. با این حال، «آرتور دنت» به جای دلسرد شدن، مرتکب اشتباهی بزرگ می شود و شروع می کند به لذت بردن از زندگی خود! اما دیری نمی گذرد که جهنمی عجیب از راه می رسد. آیا «آرتور» می تواند زمین را از نابودی کامل و چندبعدی نجات دهد؟ آیا او می تواند از یورشی همه جانبه توسط بیگانگان جان سالم به در ببرد؟