کتاب بیست بنا که هر معماری باید بشناسد بررسی و تحلیل بیست اثر برجسته معماری نوشته سیمون آنوین با ترجمه مسعود حبیبی، حسین محمدرسولی, توسط انتشارات پشوتن به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: مهندسی معماری, معیار برای تحلیل یک اثر معماری, مطالعه سیر تاریخی اندیشه های معماری
تحریریه معماری ارگان می نویسد: سیمون آنوین مولف سه کتاب دیگر هم هست، کتاب "تحلیل معماری" او با نقد مثبت و اقبال خوبی در سطح جهان روبرو شده و به هفت زبان دیگر ترجمه و منتشر شده است. کتاب "بیست بنا که هر معماری باید بشناسد" در سال 2010 و در ادامه کتاب تحلیل معماری او تالیف شده است؛ یعنی با معیارهایی مشخص و معرفی شده در آن کتاب، بیست پروژه شاخص در قرن بیستم را انتخاب و مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. شاید بهتر باشد از این دیدگاه نگاه کنیم که وجود معیار برای تحلیل یک اثر معماری چه تاثیری در روند نقد آن خواهد داشت؟
درواقع وجود معیار و یا در یک نگاه کلان تر، وجود یک رویکرد مشخص و انتخاب آن برای نوشتن یک نقد و تحلیل اثر معماری متن رو قابل ارزشگذاری خواهد کرد. میتوان به یک موضوع با چند دیدگاه مختلف نگاه کرد و در آخر نتیجه و تحلیل هایی متفاوت در گرایشات مختلف داشت. به عنوان مثال در نقد معماری سنتی ایران میتوان با رویکردهای مختلفی مانند رویکرد اقلیمی، اجتماعی، معناگرا، فرم گرا، و یا رویکرد فضاگرا به موضوع نگاه کرد و تحلیل های متفاوتی را ارائه داد. می توان به این شکل هم گفت که عدم وجود معیار و رویکردی مشخص در یک متن تحلیلی و انتقادی نتیجه ای جزء یک نوشته توصیفی نخواهد داشت. آیا اساساً میتوان با معیارهایی از پیش انتخاب شده به بررسی بیست اثر که در سال های متفاوتی از تاریخ معماری قرن بیستم ساخته شده پرداخت؟....
کتاب بیست بنا که هر معماری باید بشناسد بررسی و تحلیل بیست اثر برجسته معماری نوشته سیمون آنوین با ترجمه مسعود حبیبی، حسین محمدرسولی, توسط انتشارات پشوتن به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: مهندسی معماری, معیار برای تحلیل یک اثر معماری, مطالعه سیر تاریخی اندیشه های معماری
تحریریه معماری ارگان می نویسد: سیمون آنوین مولف سه کتاب دیگر هم هست، کتاب "تحلیل معماری" او با نقد مثبت و اقبال خوبی در سطح جهان روبرو شده و به هفت زبان دیگر ترجمه و منتشر شده است. کتاب "بیست بنا که هر معماری باید بشناسد" در سال 2010 و در ادامه کتاب تحلیل معماری او تالیف شده است؛ یعنی با معیارهایی مشخص و معرفی شده در آن کتاب، بیست پروژه شاخص در قرن بیستم را انتخاب و مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. شاید بهتر باشد از این دیدگاه نگاه کنیم که وجود معیار برای تحلیل یک اثر معماری چه تاثیری در روند نقد آن خواهد داشت؟
درواقع وجود معیار و یا در یک نگاه کلان تر، وجود یک رویکرد مشخص و انتخاب آن برای نوشتن یک نقد و تحلیل اثر معماری متن رو قابل ارزشگذاری خواهد کرد. میتوان به یک موضوع با چند دیدگاه مختلف نگاه کرد و در آخر نتیجه و تحلیل هایی متفاوت در گرایشات مختلف داشت. به عنوان مثال در نقد معماری سنتی ایران میتوان با رویکردهای مختلفی مانند رویکرد اقلیمی، اجتماعی، معناگرا، فرم گرا، و یا رویکرد فضاگرا به موضوع نگاه کرد و تحلیل های متفاوتی را ارائه داد. می توان به این شکل هم گفت که عدم وجود معیار و رویکردی مشخص در یک متن تحلیلی و انتقادی نتیجه ای جزء یک نوشته توصیفی نخواهد داشت. آیا اساساً میتوان با معیارهایی از پیش انتخاب شده به بررسی بیست اثر که در سال های متفاوتی از تاریخ معماری قرن بیستم ساخته شده پرداخت؟....