کتاب بهشتی در خیال

کتاب بهشتی در خیال نوشته عادله زارعین، توسط انتشارات علی به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات فارسی, رمان ایرانی, ادبیات داستانی, داستان ایرانی

نگاهم به چشم های موجود ظریفی که تنها چند دقیقه از حیاتش می گذشت خیره مانده بود. دیدن این معجزه الهی تنها چیزی بود که مرا زنده نگه می داشت و به من نیروی برای ادامه می داد .  خسته بودم نه از کار ، بلکه از زندگی ، از انتظار ، از تنهایی و چقدر دلم می خواست به کسی تکیه کنم ، تا کمی از سنگینی این بار کاسته شود ، اما کسی نبود همه از من گریخته بودند... گرچه بخاطر اشتباهاتم امروز تنها بودم اما از این تنهای به تنگ آمده و دلم کسی را می خواست که غمخوار شب های تاریک زندگیم باشد .  نوزاد را به جای دستان بی قرار مادرش به دستان پرستار سپردم ، نمی دانم شاید حسودیم می شد ، شاید دلم می خواست من هم صاحب زندگی بودم ... اما نه ، به دنیا آوردن یک نوزاد قشنگ ترین حس باقی مانده در زندگی من بود . 

زمانی که همه چیزم را از دست داده بودم به این شغل پناه آوردم و امروز این شغل نیست عشق است که در من جریان دارد . عشق زندگی دادن به موجودی دیگر ، حس می کردم همه چیز درست خواهد شد . من خطا کرده بودم و راهی جز مرگ برایم وجود نداشت . اما خدا باز هم مرا پذیرفت و بر من سخت نگرفت . صبوری کرد و دم بر نیاورد . کمک کرد تا زنده باشم و زندگی کنم . در مدت زمان کوتاهی چشم های مرا باز کرد و به من فهماند که هنوز برای ادامه دادن دیر نیست  شاید من هم می توانستم روزی کودکی داشته باشم که ثمره عشقم باشد .  شاید من هم می توانستم این معجزه ی الهی را تجربه کنم .  بعد از عوض کردن لباسهایم به سمت اتاق قدم برداشتم . می رفتم تا دوباره در تنهایی خودم تنها بمانم ... نمی دانم راهی برای خلاص شدن از دست این تنهایی دارم یا هرگز این تنهایی مرا رها نمی کند . خودم هیچ جوابی برای این سوال هایی که در ذهنم به وجود آمده ندارم ...  ترس از او ... ترس از کسی که مرا در سن بیست سالگی نابود کرد باعث می شود خیلی از سوال هایی که در ذهنم به وجود آمده بی جواب بماند ... 

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • ناموجود
ناموجود
توضیحات

کتاب بهشتی در خیال نوشته عادله زارعین، توسط انتشارات علی به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات فارسی, رمان ایرانی, ادبیات داستانی, داستان ایرانی

نگاهم به چشم های موجود ظریفی که تنها چند دقیقه از حیاتش می گذشت خیره مانده بود. دیدن این معجزه الهی تنها چیزی بود که مرا زنده نگه می داشت و به من نیروی برای ادامه می داد .  خسته بودم نه از کار ، بلکه از زندگی ، از انتظار ، از تنهایی و چقدر دلم می خواست به کسی تکیه کنم ، تا کمی از سنگینی این بار کاسته شود ، اما کسی نبود همه از من گریخته بودند... گرچه بخاطر اشتباهاتم امروز تنها بودم اما از این تنهای به تنگ آمده و دلم کسی را می خواست که غمخوار شب های تاریک زندگیم باشد .  نوزاد را به جای دستان بی قرار مادرش به دستان پرستار سپردم ، نمی دانم شاید حسودیم می شد ، شاید دلم می خواست من هم صاحب زندگی بودم ... اما نه ، به دنیا آوردن یک نوزاد قشنگ ترین حس باقی مانده در زندگی من بود . 

زمانی که همه چیزم را از دست داده بودم به این شغل پناه آوردم و امروز این شغل نیست عشق است که در من جریان دارد . عشق زندگی دادن به موجودی دیگر ، حس می کردم همه چیز درست خواهد شد . من خطا کرده بودم و راهی جز مرگ برایم وجود نداشت . اما خدا باز هم مرا پذیرفت و بر من سخت نگرفت . صبوری کرد و دم بر نیاورد . کمک کرد تا زنده باشم و زندگی کنم . در مدت زمان کوتاهی چشم های مرا باز کرد و به من فهماند که هنوز برای ادامه دادن دیر نیست  شاید من هم می توانستم روزی کودکی داشته باشم که ثمره عشقم باشد .  شاید من هم می توانستم این معجزه ی الهی را تجربه کنم .  بعد از عوض کردن لباسهایم به سمت اتاق قدم برداشتم . می رفتم تا دوباره در تنهایی خودم تنها بمانم ... نمی دانم راهی برای خلاص شدن از دست این تنهایی دارم یا هرگز این تنهایی مرا رها نمی کند . خودم هیچ جوابی برای این سوال هایی که در ذهنم به وجود آمده ندارم ...  ترس از او ... ترس از کسی که مرا در سن بیست سالگی نابود کرد باعث می شود خیلی از سوال هایی که در ذهنم به وجود آمده بی جواب بماند ... 

مشخصات
  • ناشر
    نشرعلی/آرینا
  • نویسنده
    عادله زارعین
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • نوبت چاپ
    اول
  • تعداد صفحات
    436
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش