کتاب بلندی‌های بادگیر عشق هرگز نمی‌میرد

کتاب بلندی‌های بادگیر نوشته امیلی برونته با ترجمه فاطمه ندری توسط انتشارات ندای معاصر با موضوع ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.

بلندی‌های بادگیر

بخشی از متن کتاب

وقتی زیلا مرا به طبقه بالا راهنمایی می‌کرد، سفارش کرد که شمع را پنهان کنم و کوچک‌ترین صدایی از خود در نیاورم. چرا که اربابش در مورد اتاقی که او مرا به آن‌جا می‌برد، نظر خاصی داشت و هرگز مطابق میلش به کسی اجازه نمی‌داد وارد آن شود. دلیلش را پرسیدم. او نمی‌دانست و در پاسخ گفت که او تنها یکی دو سال است که این‌جاست و آن قدر جریانات عجیب و غریب می‌بیند که حوصله‌ی کنجکاوی ندارد. خود من هم از بس گیج و خسته بودم حوصله‌ی کنجکاوی نداشتم. در را بستم و به اطراف نگاهی انداختم تا ببینم تختخواب کجاست. تمام اثاثیه‌ی اتاق شامل یک صندلی، یک گنجه جالباسی و یک صندوق بزرگ از چوب بلوط بود که بالای آن دریچه‌های چهارگوشی مثل پنجره‌های کالسکه تعبیه شده بود.

به صندوق نزدیک شدم و به داخلش نگاه کردم، دیدم که نوعی تختخواب قدیمی است که طوری ترتیب داده شده که برای هر یک از اعضای خانواده که بخواهد این امکان را به وجود می‌آورد که اتاقی مجزا برای خود داشته باشد. در واقع این جعبه شبیه به یک گنجه بود و درگاه پنجره‌ای که آن را محصور می‌ساخت، به عنوان میز مورد استفاده قرار می‌گرفت. دریچه‌های ورودی تختخواب را به کناری زدم و با شمعی که در دست داشتم، وارد شدم و دوباره آن‌ها را بستم. در آن هنگام خود را از شر مزاحمت‌های هیت‌کلیف و سایرین در امان می‌دیدم. در گوشه‌ای از طاقچه‌ای که شمع را روی آن گذاشته بودم، تعدادی کتاب با جلدهای کپک زده قرار داشت و سرتاسر طاقچه پوشیده از نوشته‌هایی بود که با خراشیدن رنگ آن پدید آمده بود. تمام این نوشته‌ها، چیزی جز تکرار یک اسم به اشکال مختلف بزرگ و کوچک نبود. در یک قسمت نام کاترین ارنشاو و در قسمت دیگر کاترین هیت‌کلیف و در گوشه‌ای دیگر کاترین لنتیون نوشته شده بود.

 

 

 

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
340,000
٪50
170,000 تومان
توضیحات

کتاب بلندی‌های بادگیر نوشته امیلی برونته با ترجمه فاطمه ندری توسط انتشارات ندای معاصر با موضوع ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.

بلندی‌های بادگیر

بخشی از متن کتاب

وقتی زیلا مرا به طبقه بالا راهنمایی می‌کرد، سفارش کرد که شمع را پنهان کنم و کوچک‌ترین صدایی از خود در نیاورم. چرا که اربابش در مورد اتاقی که او مرا به آن‌جا می‌برد، نظر خاصی داشت و هرگز مطابق میلش به کسی اجازه نمی‌داد وارد آن شود. دلیلش را پرسیدم. او نمی‌دانست و در پاسخ گفت که او تنها یکی دو سال است که این‌جاست و آن قدر جریانات عجیب و غریب می‌بیند که حوصله‌ی کنجکاوی ندارد. خود من هم از بس گیج و خسته بودم حوصله‌ی کنجکاوی نداشتم. در را بستم و به اطراف نگاهی انداختم تا ببینم تختخواب کجاست. تمام اثاثیه‌ی اتاق شامل یک صندلی، یک گنجه جالباسی و یک صندوق بزرگ از چوب بلوط بود که بالای آن دریچه‌های چهارگوشی مثل پنجره‌های کالسکه تعبیه شده بود.

به صندوق نزدیک شدم و به داخلش نگاه کردم، دیدم که نوعی تختخواب قدیمی است که طوری ترتیب داده شده که برای هر یک از اعضای خانواده که بخواهد این امکان را به وجود می‌آورد که اتاقی مجزا برای خود داشته باشد. در واقع این جعبه شبیه به یک گنجه بود و درگاه پنجره‌ای که آن را محصور می‌ساخت، به عنوان میز مورد استفاده قرار می‌گرفت. دریچه‌های ورودی تختخواب را به کناری زدم و با شمعی که در دست داشتم، وارد شدم و دوباره آن‌ها را بستم. در آن هنگام خود را از شر مزاحمت‌های هیت‌کلیف و سایرین در امان می‌دیدم. در گوشه‌ای از طاقچه‌ای که شمع را روی آن گذاشته بودم، تعدادی کتاب با جلدهای کپک زده قرار داشت و سرتاسر طاقچه پوشیده از نوشته‌هایی بود که با خراشیدن رنگ آن پدید آمده بود. تمام این نوشته‌ها، چیزی جز تکرار یک اسم به اشکال مختلف بزرگ و کوچک نبود. در یک قسمت نام کاترین ارنشاو و در قسمت دیگر کاترین هیت‌کلیف و در گوشه‌ای دیگر کاترین لنتیون نوشته شده بود.

 

 

 

مشخصات
  • ناشر
    ندای معاصر
  • نویسنده
    امیلی برونته
  • مترجم
    فاطمه ندری
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1401
  • نوبت چاپ
    اول
  • تعداد صفحات
    344
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش