کتاب بلا جرمانیا نوشته دانیل شپک با ترجمه حسین تهرانی, توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان ترجمه
«هر چه سریعتر برانی، کنترلت کمتر میشود. بنابراین فرمان را محکم میچسبی و چشمانت را باز نگه میداری، چون به زندگی وابستهای، زندگیات را ساختهای، برای آن برنامهها داری. تو اتفاقی اینجا نیستی، کاری برای انجام دادن داری، وظیفهای داری، تقدیری.»
بلاّ جرمانیا نخستین رمانیست که از دانیل پشک با ترجمۀ حسین تهرانی مترجم مطرح آثار ادبیات داستانی که پیشتر رمان چشم شب و مردی به نام اوه را از او خواندهایم، به زبان فارسی برگردانده شده است.
رمان در بارۀ گذشته بانوی جوانی است که بعد از سالها پدربزرگ نادیدهاش در زندگی او حضور پیدا میکند. دیداری که ناخواسته پای او را به گذشتهای باز میکند که او تمایلی به مواجه با آن نداشته است. با این حال این ماجرا آن قدر جذاب است که او را با خود میکشاند و جزوی از زندگی اش میشود.
بلاّ جرمانیا در بارۀ بازی زندگی و سرنوشتی است که رشتهاش در جایی دیگر قرار دارد و گویی چیزی قهرمان داستان را انتخاب کرده تا به آرزوهایش رنگ واقعیت ببخشد و قهرمان داستان تنها و تنها جزئی از یک بزرگتر است:
«زندگی ما فقط به خودمان تعلق ندارد. ساکنان خانهای که آن را ’من‘ می نامیم کسانی هستند که قبل از ما به دنیا آمدند. آثارشان در روحمان نقش بسته است.
سرگذشت آنها ما را آن چیزی میکند که هستیم.»
بلاّ جرمانیا طی کوتاه زمانی از انتشارش موفق شده به رکورد هشتادوپنج هفته پرفروش بودن برسد اما این تمام موفقیتهای این رمان خواندنی نیست و شبکۀ مطرح آلمانی ZDF (شبکۀ دو آلمان) از روی این اثر، یک سریال سه قسمتی ساخته است. اثری که تقدیم شده به تمام کسانی که کشورشان را ترک کردند و داستانهایشان را با خود بردند.
کتاب بلا جرمانیا نوشته دانیل شپک با ترجمه حسین تهرانی, توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان ترجمه
«هر چه سریعتر برانی، کنترلت کمتر میشود. بنابراین فرمان را محکم میچسبی و چشمانت را باز نگه میداری، چون به زندگی وابستهای، زندگیات را ساختهای، برای آن برنامهها داری. تو اتفاقی اینجا نیستی، کاری برای انجام دادن داری، وظیفهای داری، تقدیری.»
بلاّ جرمانیا نخستین رمانیست که از دانیل پشک با ترجمۀ حسین تهرانی مترجم مطرح آثار ادبیات داستانی که پیشتر رمان چشم شب و مردی به نام اوه را از او خواندهایم، به زبان فارسی برگردانده شده است.
رمان در بارۀ گذشته بانوی جوانی است که بعد از سالها پدربزرگ نادیدهاش در زندگی او حضور پیدا میکند. دیداری که ناخواسته پای او را به گذشتهای باز میکند که او تمایلی به مواجه با آن نداشته است. با این حال این ماجرا آن قدر جذاب است که او را با خود میکشاند و جزوی از زندگی اش میشود.
بلاّ جرمانیا در بارۀ بازی زندگی و سرنوشتی است که رشتهاش در جایی دیگر قرار دارد و گویی چیزی قهرمان داستان را انتخاب کرده تا به آرزوهایش رنگ واقعیت ببخشد و قهرمان داستان تنها و تنها جزئی از یک بزرگتر است:
«زندگی ما فقط به خودمان تعلق ندارد. ساکنان خانهای که آن را ’من‘ می نامیم کسانی هستند که قبل از ما به دنیا آمدند. آثارشان در روحمان نقش بسته است.
سرگذشت آنها ما را آن چیزی میکند که هستیم.»
بلاّ جرمانیا طی کوتاه زمانی از انتشارش موفق شده به رکورد هشتادوپنج هفته پرفروش بودن برسد اما این تمام موفقیتهای این رمان خواندنی نیست و شبکۀ مطرح آلمانی ZDF (شبکۀ دو آلمان) از روی این اثر، یک سریال سه قسمتی ساخته است. اثری که تقدیم شده به تمام کسانی که کشورشان را ترک کردند و داستانهایشان را با خود بردند.