کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم نوشته نادر ابراهیمی توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فارسی، داستان های فارسی، رمان فارسی
بخواب هلیا، دیر است. دود دیگانت را آزار می دهد. دیگر نگاه هیچ کس بخار پنجره ات را پاک خواهد کرد. دیگر هیچ کس از خیابا خالی کار خانه ی تو نخواهد گذشت. چشمان تو چه دارد که بگوید؟ سگ ها رویای عابری را که از آن سوی باغ های نارنج می گذرد پاره می کنند. شب از من خالی ستهلیا. گل های سرخ میخک، ممان رومیزی طلایی رنگ اتاق تو هستند، اما گل های اطلسی، شیپورهای کوچک کودکان. عابر در جست و جوی پاره های یک رویا ذهن فرسوده اش را می کاودو قماربازها تا صبح بیدار خواهند نشست. ستایشگران بیداری نیستند. رهگذر، پاره های تصورش را نمی یابد و به خود می گوید که به همه چیز می شود اندیشید، و سگ ها را نفرین می کند. نفرین پیام اور درماندگی ست و دشنام برای او برادری ست حقیر....
هلیا بدان که من به سوی تو باز نخواهم گشت. تو بیدار می نشینی تا انتظار پشیمانی بیافریند. بگذار تا تمام وجودت تسلیم شدگی رابا نفرین بیامیزید.
کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم نوشته نادر ابراهیمی توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فارسی، داستان های فارسی، رمان فارسی
بخواب هلیا، دیر است. دود دیگانت را آزار می دهد. دیگر نگاه هیچ کس بخار پنجره ات را پاک خواهد کرد. دیگر هیچ کس از خیابا خالی کار خانه ی تو نخواهد گذشت. چشمان تو چه دارد که بگوید؟ سگ ها رویای عابری را که از آن سوی باغ های نارنج می گذرد پاره می کنند. شب از من خالی ستهلیا. گل های سرخ میخک، ممان رومیزی طلایی رنگ اتاق تو هستند، اما گل های اطلسی، شیپورهای کوچک کودکان. عابر در جست و جوی پاره های یک رویا ذهن فرسوده اش را می کاودو قماربازها تا صبح بیدار خواهند نشست. ستایشگران بیداری نیستند. رهگذر، پاره های تصورش را نمی یابد و به خود می گوید که به همه چیز می شود اندیشید، و سگ ها را نفرین می کند. نفرین پیام اور درماندگی ست و دشنام برای او برادری ست حقیر....
هلیا بدان که من به سوی تو باز نخواهم گشت. تو بیدار می نشینی تا انتظار پشیمانی بیافریند. بگذار تا تمام وجودت تسلیم شدگی رابا نفرین بیامیزید.