کتاب امیل نوشته ژان ژاک روسو ترجمه غلامحسین زیرک زاده توسط انتشارات ناهید به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات کلاسیک، رمان، تعلیم و تربیت، علوم تربیتی
در بخش اول کتاب، روسو به دوران پس از به دنیا آمدن، طفولیت و نیازمند بودن نوزاد در هنگام تولد اشاره میکند؛ به طوری که میگوید ما ناتوان به دنیا میآییم و به نیرو نیازمندیم، وقتی به دنیا میآییم هیچ چیزی نداریم و محتاج به کمک دیگران هستیم. در روز تولد گیج و مبهوت هستیم و دیگران باید ما را رهبری کنند. روسو در کتاب خود به این نکته اشاره دارد که هر کدام از ما سه نوع استاد و آموزش در زندگی داریم و کسی که بتواند ارتباط خوبی با این سه شیوهی آموزش برقرار کند، میتواند خوشبخت باشد. از این سه نوع آموزش آنچه از طبیعت به ما میرسد در اختیار ما نیست، آنچه از اشیا به ما میرسد تا حدودی به ما ارتباط دارد اما آنچه را که انسان به ما تعلیم میدهد تنها وسیلهی آموزش است که در اختیار ما قرار دارد. پس از این مورد و تا رسیدن به معرفی امیل، روسو به بررسی عقاید کهنه و اشتباه اقشار مختلف جامعه میپردازد و به این نکته اشاره دارد که زندگی ما انسانها همواره در اسارت است، از زمانی که دست و پای ما را پس از تولد میبندند و قنداق میکنند، همچنین در بحث عقاید کهنه به خودداری مادر از شیر دادن به فرزند خود و سپردن نوزاد به دایه سخن به میان میآورد.
روسو بیان میکند که دایهی حقیقی کودک، مادر است و در همان ابتدای این بخش خطاب به مادر با جملاتی میگوید: این نهال کوچک را از تصادم عقاید این و آن صیانت کن، این گیاه را قبل از اینکه خشک شود، پرستاری و سیراب کن و … همچنین به این نکته اشاره میکند که چون دایه و پرستار حقیقی کودک مادر است بنابراین مربی و سرپرست حقیقی کودک هم باید پدر باشد. این دو نفر باید دست به دست هم بدهند و او را با سیستم خود بزرگ کنند و اگر مادر او را رها کرد پدر باید دستش را بگیرد و او را بزرگ کند. روسو عقیده دارد که کودک در دست یک پدر عاقل بهتر از زبردستترین و دانشمندترین معلمان و سرپرستان تربیت خواهد شد زیرا تشویق و محبت پدر به مراتب از هنرنماییهای آنان در این مرحله از زندگی موثرتر است.
روسو درباره وظیفه پدری میگوید: هنگامی که یک پدر، کودک را به وجود آورد. در عمل یک چهارم از وظایف خود را انجام داده و در مقابل این وظیفه، سه چیز دیگر را مدیون است و بر دوش دارد و آن اینکه باید مردانی هم نوع خود تربیت کند، مردان اجتماعی برای حضور در اجتماع به وجود بیاورد و مردانی وطن پرست به دولت تحویل دهد. هر انسانی که میتواند باید این سه وظیفه مهم را انجام دهد و اگر از انجام آن شانه خالی کند مقصر است و نکتهی جالبتر اینکه وقتی این کار را نیمه تمام بگذارد گناه او بیشتر است.
کتاب امیل نوشته ژان ژاک روسو ترجمه غلامحسین زیرک زاده توسط انتشارات ناهید به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات کلاسیک، رمان، تعلیم و تربیت، علوم تربیتی
در بخش اول کتاب، روسو به دوران پس از به دنیا آمدن، طفولیت و نیازمند بودن نوزاد در هنگام تولد اشاره میکند؛ به طوری که میگوید ما ناتوان به دنیا میآییم و به نیرو نیازمندیم، وقتی به دنیا میآییم هیچ چیزی نداریم و محتاج به کمک دیگران هستیم. در روز تولد گیج و مبهوت هستیم و دیگران باید ما را رهبری کنند. روسو در کتاب خود به این نکته اشاره دارد که هر کدام از ما سه نوع استاد و آموزش در زندگی داریم و کسی که بتواند ارتباط خوبی با این سه شیوهی آموزش برقرار کند، میتواند خوشبخت باشد. از این سه نوع آموزش آنچه از طبیعت به ما میرسد در اختیار ما نیست، آنچه از اشیا به ما میرسد تا حدودی به ما ارتباط دارد اما آنچه را که انسان به ما تعلیم میدهد تنها وسیلهی آموزش است که در اختیار ما قرار دارد. پس از این مورد و تا رسیدن به معرفی امیل، روسو به بررسی عقاید کهنه و اشتباه اقشار مختلف جامعه میپردازد و به این نکته اشاره دارد که زندگی ما انسانها همواره در اسارت است، از زمانی که دست و پای ما را پس از تولد میبندند و قنداق میکنند، همچنین در بحث عقاید کهنه به خودداری مادر از شیر دادن به فرزند خود و سپردن نوزاد به دایه سخن به میان میآورد.
روسو بیان میکند که دایهی حقیقی کودک، مادر است و در همان ابتدای این بخش خطاب به مادر با جملاتی میگوید: این نهال کوچک را از تصادم عقاید این و آن صیانت کن، این گیاه را قبل از اینکه خشک شود، پرستاری و سیراب کن و … همچنین به این نکته اشاره میکند که چون دایه و پرستار حقیقی کودک مادر است بنابراین مربی و سرپرست حقیقی کودک هم باید پدر باشد. این دو نفر باید دست به دست هم بدهند و او را با سیستم خود بزرگ کنند و اگر مادر او را رها کرد پدر باید دستش را بگیرد و او را بزرگ کند. روسو عقیده دارد که کودک در دست یک پدر عاقل بهتر از زبردستترین و دانشمندترین معلمان و سرپرستان تربیت خواهد شد زیرا تشویق و محبت پدر به مراتب از هنرنماییهای آنان در این مرحله از زندگی موثرتر است.
روسو درباره وظیفه پدری میگوید: هنگامی که یک پدر، کودک را به وجود آورد. در عمل یک چهارم از وظایف خود را انجام داده و در مقابل این وظیفه، سه چیز دیگر را مدیون است و بر دوش دارد و آن اینکه باید مردانی هم نوع خود تربیت کند، مردان اجتماعی برای حضور در اجتماع به وجود بیاورد و مردانی وطن پرست به دولت تحویل دهد. هر انسانی که میتواند باید این سه وظیفه مهم را انجام دهد و اگر از انجام آن شانه خالی کند مقصر است و نکتهی جالبتر اینکه وقتی این کار را نیمه تمام بگذارد گناه او بیشتر است.