کتاب اعتراف به زندگی نوشته پابلو نرودا ترجمه احمد پوری توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، شعر جهان، شعر اسپانیایی
نکتهی جالب دربارهی این کتاب، سیر تاریخی آن است. نرودا داستان این کتاب را از کودکی خود آغاز میکند زمانی که پسرکی تنها در روستا بوده است. او در کتابش داستان سرودن نخستین شعرش را بازگو میکند و دربارهی الهام شعریاش برای سرودن نخستین شعرش میگوید:«یک نفر، قویی نیمه جان برایم آورد. وقتی به من دادندش تقریبا مرده بود. هر روز او را به رودخانه میبردم و برمیگرداندم. این رفت و آمدها بیست روز طول کشید. قو تقریبا همدم من بود. غروب آن روز به نظر بیشتر در رویا بود. بلندش کردم تا ببرمش خانه. وقتی نزدیک سینهام رسید احساس کردم روبانی سیاه پیچخورد. چیزی مانند بازویی سیاه به صورتم سایید و افتاد. اینجا وبد که دیدم قوها هرگز وقت مردن آواز سر نمیدهند.»
نرودا در ادامهی کتاب داستان زندگی خود را تعریف میکند و از وضعیت سیاسی و اجتماعای جامعهی شیلی مینویسند. رویدادهایی که نرودا مینویسد، خاطراتی پراکنده هستند از روزهای زندگیاش. سند تاریخی این رویدادها، خوانش آنها را لذتبخشتر میکند. عنوان اصلی کتاب اعتراف به زندگی (Confieso que he vivido) است، ترجمهی تحت اللفظی این عنوان به فارسی «اعتراف میکنم که زندگی کردهام» است؛ این عنوان به روشنی محتوای کتاب را توضیح میدهد. انتخاب این نام برای این کتاب، هوشمندی پابلو نرودا را نشان میدهد.
در این خاطرات و بازآفرینیها گاه اینجا و آنجا خلئی است و گاه برخی فراموش شدهاند چرا که زندگی همین است. درنگهایی که برای رؤیا میکنیم یاریمان میدهد کار روزانه را دوام بیاوریم. بیشتر چیزهایی را که به خاطر آوردهام تیرهوتار گشتهاند و چون بلوری خُردشده با خاک یکسان شدهاند.
آنچه که خاطرهنویس به یاد میآورد با آنچه شاعر بازآفرینی میکند یکی نیست. خاطرهنویس شاید کمتر زیسته باشد اما از رخدادها عکس گرفته است و آنها را با توجهی خاص به جزئیات بازآفرینی میکند. شاعر اما درِ گالری پُر از اشباح را در برابرمان میگشاید که ارواح در آن با تاریکروشنهای زمان خود میرقصند. شاید من تنها زندگی خود را نزیستم، شاید بسیاری از زندگی دیگران را هم زندگی کردم. از آنچه بر این کاغذها جا میگذارم، چون انگورچینیِ پاییزیِ تاکستانها، برگهایی زرد خواهند ماند که در مسیر مرگاند و انگورهایی که جانی تازه در شراب مقدس میگیرند. زندگی من هزارتکهای است از تمامی زندگیهای یک شاعر.
کتاب اعتراف به زندگی نوشته پابلو نرودا ترجمه احمد پوری توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، شعر جهان، شعر اسپانیایی
نکتهی جالب دربارهی این کتاب، سیر تاریخی آن است. نرودا داستان این کتاب را از کودکی خود آغاز میکند زمانی که پسرکی تنها در روستا بوده است. او در کتابش داستان سرودن نخستین شعرش را بازگو میکند و دربارهی الهام شعریاش برای سرودن نخستین شعرش میگوید:«یک نفر، قویی نیمه جان برایم آورد. وقتی به من دادندش تقریبا مرده بود. هر روز او را به رودخانه میبردم و برمیگرداندم. این رفت و آمدها بیست روز طول کشید. قو تقریبا همدم من بود. غروب آن روز به نظر بیشتر در رویا بود. بلندش کردم تا ببرمش خانه. وقتی نزدیک سینهام رسید احساس کردم روبانی سیاه پیچخورد. چیزی مانند بازویی سیاه به صورتم سایید و افتاد. اینجا وبد که دیدم قوها هرگز وقت مردن آواز سر نمیدهند.»
نرودا در ادامهی کتاب داستان زندگی خود را تعریف میکند و از وضعیت سیاسی و اجتماعای جامعهی شیلی مینویسند. رویدادهایی که نرودا مینویسد، خاطراتی پراکنده هستند از روزهای زندگیاش. سند تاریخی این رویدادها، خوانش آنها را لذتبخشتر میکند. عنوان اصلی کتاب اعتراف به زندگی (Confieso que he vivido) است، ترجمهی تحت اللفظی این عنوان به فارسی «اعتراف میکنم که زندگی کردهام» است؛ این عنوان به روشنی محتوای کتاب را توضیح میدهد. انتخاب این نام برای این کتاب، هوشمندی پابلو نرودا را نشان میدهد.
در این خاطرات و بازآفرینیها گاه اینجا و آنجا خلئی است و گاه برخی فراموش شدهاند چرا که زندگی همین است. درنگهایی که برای رؤیا میکنیم یاریمان میدهد کار روزانه را دوام بیاوریم. بیشتر چیزهایی را که به خاطر آوردهام تیرهوتار گشتهاند و چون بلوری خُردشده با خاک یکسان شدهاند.
آنچه که خاطرهنویس به یاد میآورد با آنچه شاعر بازآفرینی میکند یکی نیست. خاطرهنویس شاید کمتر زیسته باشد اما از رخدادها عکس گرفته است و آنها را با توجهی خاص به جزئیات بازآفرینی میکند. شاعر اما درِ گالری پُر از اشباح را در برابرمان میگشاید که ارواح در آن با تاریکروشنهای زمان خود میرقصند. شاید من تنها زندگی خود را نزیستم، شاید بسیاری از زندگی دیگران را هم زندگی کردم. از آنچه بر این کاغذها جا میگذارم، چون انگورچینیِ پاییزیِ تاکستانها، برگهایی زرد خواهند ماند که در مسیر مرگاند و انگورهایی که جانی تازه در شراب مقدس میگیرند. زندگی من هزارتکهای است از تمامی زندگیهای یک شاعر.